The Problems of Afghanistan are many. This weblog is a description of the situation of Afghanistan by an Afghan and it explains what affects the situation in that country. It is the only weblog by an Afghan which explains the education, immigration, health, culture, religion and economy of Afghanistan in a broad context and criticizes each field sometimes in English and sometimes in Dari language. It also explains the main reasons of religious extremism in that country.
۱۳۹۷/۰۲/۲۵
۱۳۹۷/۰۲/۱۳
ترس از بیگانه و اثرات ناگوار آن بر مهاجران
بیگانه هراسی
ترس از انسان هایی که از ما متفاوت تر هستند را بیگانه هراسی مینامند. این مشکل و مسئله در تمام جوامع وجود دارد و باعث قتل و کشتار مهاجران در اروپا میشود.
در اروپا به مهاجران به عنوان بیگانه نگریسته میشود و ترس بسیار زیادی از مهاجران ایجاد میشود، تا مردم بر ضد مهاجران اقدام کنند و بر مهاجران حمله کنند و مهاجران را بزنند، زخمی کنند و یا حتی به قتل برسانند.
بیگانه هراسی بزرگترین مشکل کشور هایی اروپایی در رابطه به مهاجران است.
ترس از انسان هایی که از ما متفاوت تر هستند را بیگانه هراسی مینامند. این مشکل و مسئله در تمام جوامع وجود دارد و باعث قتل و کشتار مهاجران در اروپا میشود.
در اروپا به مهاجران به عنوان بیگانه نگریسته میشود و ترس بسیار زیادی از مهاجران ایجاد میشود، تا مردم بر ضد مهاجران اقدام کنند و بر مهاجران حمله کنند و مهاجران را بزنند، زخمی کنند و یا حتی به قتل برسانند.
بیگانه هراسی بزرگترین مشکل کشور هایی اروپایی در رابطه به مهاجران است.
نژادپرستی، قومگرایی و اثرات ناگوار آن بر جامعه
نژادپرستی
نژادپرستی شامل ایدئولوژی ، عملکرد و روش هائیست که
به دنبال توجیه توزیع نابرابر امتیازات، حقوق، خدمات و یا کالا در میان گروه های
مختلف نژادیست و یا خود علت اصلی این نا برابری هاست . انواع مدرن نژاد پرستی اغلب
در نسخه های اجتماعی تفاوت های بیولوژیکی بین مردم است. این پدیده می تواند شکل اقدامات اجتماعی
، رفتار ها یا باورها، و یا سیستم های سیاسی را به خود بگیرد که نژادهای مختلف را
به عنوان نژاد های ذاتا برتر یا پست تر نسبت به یکدیگر درجه بندی کند، بر اساس
صفات و یا مشخصات پیش فرض مشترک میان گروهی ارثی یک نژاد مانند توانایی ها، یا
ارزش های دیگر. همچنین ممکن است شکلی را بخود بگیرد که ایجاب کند که با اعضای
مختلف نژادهای مختلف باید برخورد متفاوت صورت گیرد . در میان سوال هایی که در مورد
چگونگی تعریف نژادپرستی وجود دارد، این سوال هایی مهمی هستند که آیا اشکال تبعیض
که غیر عمدی هستند، مانند ساختن فرضیات در مورد ارجحیت و یا توانایی های دیگران بر
اساس کلیشه های نژادی شامل تعریف نژاد پرستی شوند یا نه، آیا میتوان اشکال نمادین
و یا اشکال نهادینه شده تبعیض مانند تعصبات و کلیشه های قومی که از طریق رسانه ها
صورت می گیرد را نیز شامل نژاد پرستی دانست یانه، و اینکه آیا میتوان دینامیک
اجتماعی سیاسی قشربندی اجتماعی را که گاهی اوقات یک جزء نژادی دارند، شامل نژاد
پرستی دانست؟ در جامعه شناسی و روانشناسی، برخی از تعاریف تنها اشکال آگاهانه
بدخیم تبعیض را شامل نژاد پرستی دانسته اند. برخی از تعاریف نژادپرستی نیز شامل
رفتارها و اعتقادات تبعیض آمیز بر اساس کلیشه های فرهنگی، ملی، قومی، طبقه ای، و
همچنان دینی و مذهبی است. یک دیدگاه معتقد است که نژاد پرستی را بهتر میتوان در
فرمول "تعصب + قدرت" درک کرد، به دلیل اینکه بدون حمایت قدرت سیاسی یا
اقتصادی، تعصب قادر نخواهد بود به عنوان یک پدیده فرهنگی، نهادی و اجتماعی فراگیر
ظاهر شده و خودش را نشان دهد. در حالی که "نژاد" و "قومیت" دو
پدیده جداگانه در علوم اجتماعی معاصر در نظر گرفته شده است، این دو اصطلاح دارای سابقه
طولانی مترادف بودن در استفاده را در علوم اجتماعی و ادبیات کهن دارند. نژاد پرستی
و تبعیض قومی اغلب مورد استفاده برای توصیف تبعیض بر اساس قومیت و فرهنگ بوده است،
مستقل از اینکه این تفاوت ها به عنوان نژادی توصیف شده باشد. با توجه به کنوانسیون
سازمان ملل متحد، تمایز و تفاوتی بین اصطلاحات تبعیض نژادی و تبعیض قومی وجود
ندارد ، برتری بر اساس تمایز نژادی از نظر علمی اشتباه است، از نظر اخلاقی محکوم
است، از نظر اجتماعی ناعادلانه و خطرناک است، و هیچ توجیهی برای تبعیض نژادی وجود
ندارد، چه از لحاظ تئوری و یا چه از لحاظ عملی در هیچ جایی دنیا نمی تواند توجیه
پذیر باشد. بسیاری از کشور ها آنرا جرم پنداشته و برای آن مجازات در نظر گرفته
اند. در تاریخ، نژاد پرستی، نیروی محرکه فتح و تجارت برده میان آتلانتیک بود، و
بخصوص در کشور هایی که اساس آنها بر تبعیض نژادی گذاشته شده بود مانند ایالات متحده
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و آفریقای جنوبی تحت آپارتاید . روش ها، عملکرد
ها و رفتار بر اساس نژاد پرستی و ایدئولوژی نژادپرستی را همه مردم جهان توسط
اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد محکوم کرده اند. و این نژاد پرستی بخش
عمده ای از زیر بنای سیاسی و ایدئولوژیک نسل کشی های انسان ها نیز بوده است، مانند
هولوکاست ، و همچنان در زمینه های استعماری مانند رونق لاستیک (رونق رابر) در
امریکای جنوبی و کنگو، و در فتح اروپایی آمریکا و در استعمار آفریقا ، آسیا و
استرالیا نیز نقش عمده منفی را همین اندیشه نژاد پرستی بازی کرده است. ریشه یابی
در قرن 19، برخی از دانشمندان اعتقاد داشتند به این که جمعیت انسانی به نژادها
تقسیم شده است، که برخی از نژادها فروتر از دیگران بودند، و در نتیجه آن رفتار
نادرست با برخی از نژادها با این نظریه ها توجیه می شد. چنین نظریه ها به طور کلی
نژادپرستی علمی نامیده می شود . امروزه، بیشتر زیست شناسان، انسان شناسان، و جامعه
شناسان طبقه بندی انسان ها بر اساس نژادها را که به نفع معیارهای قابل اثبات مشخص
تر و / یا تجربی، مانند جغرافیا، قومیت ، یا سابقه ازدواج بین قومی بوده باشد، را
کاملا رد کرده و مردود می دانند. فرهنگ انگلیسی آکسفورد"نژادپرستی" را
از ریشه ریشلیزم گرفته و به عنوان "اعتقاد به برتری یک نژاد خاص" تعریف
کرده است و یک نقل قول از سال 1907 را به عنوان اولین استفاده آن ثبت کرده است.
جرم و پیوند آن با نفرت
جرایم مربوط به نفرت
"جرایم مربوط به نفرت" همچنین به عنوان جرایم یا جنایات مرتبط با تعصب شناخته می شود، یک دسته بندی از جرایم و جنایت هایی است که همه روزه در هر جامعه ای اتفاق می افتد و دلیل نام گذاری این دسته از جرایم به نام "جرایم مربوط به نفرت" عبارت از پیش بینی و مطالعه انگیزه های اصلی "جرم" است. این نوع جرایم همان دسته از کار هایی مضر، ضد اخلاقی، از نظر قانونی ممنوع و محکوم به مجازات است که زمانی که رخ می دهد، به یک شخص و یا یک گروه دیگر آسیب میزند و شخص یا اشخاصی که مرتکب این نوع جرم میشود، بیشتر به قربانی خود به دلیل عضویت او در یک گروه اجتماعی یا نژادی خاص، به او آسیب میرساند و او را هدف قرار می دهد. مجرم به خاطر ارتکاب این نوع جرایم مطابق قانون باید محاکمه شود، پس از اثبات جرمش باید مجازات شود.
"جرایم مربوط به نفرت" همچنین به عنوان جرایم یا جنایات مرتبط با تعصب شناخته می شود، یک دسته بندی از جرایم و جنایت هایی است که همه روزه در هر جامعه ای اتفاق می افتد و دلیل نام گذاری این دسته از جرایم به نام "جرایم مربوط به نفرت" عبارت از پیش بینی و مطالعه انگیزه های اصلی "جرم" است. این نوع جرایم همان دسته از کار هایی مضر، ضد اخلاقی، از نظر قانونی ممنوع و محکوم به مجازات است که زمانی که رخ می دهد، به یک شخص و یا یک گروه دیگر آسیب میزند و شخص یا اشخاصی که مرتکب این نوع جرم میشود، بیشتر به قربانی خود به دلیل عضویت او در یک گروه اجتماعی یا نژادی خاص، به او آسیب میرساند و او را هدف قرار می دهد. مجرم به خاطر ارتکاب این نوع جرایم مطابق قانون باید محاکمه شود، پس از اثبات جرمش باید مجازات شود.
نمونه هایی از این گروه ها می تواند شامل و تقریبا به طور انحصاری محدود به: جنسیت، قومیت، ناتوانی، زبان، ملیت، ظاهر فیزیکی، مذهب، هویت جنسیتی و یا گرایش جنسی باشد. اقدامات غیر جنایی عبارت از همان وقایعی است که به این دلایل اتفاق می افتند، ولی به کسی آسیب نمیرساند و اغلب به عنوان " موارد تعصب" دسته بندی میشوند و از نظر اخلاق و قوانین تنبیه میشوند، ولی مجازاتی در پی ندارند.
"جرایم مربوط به نفرت" عموماً به اعمال جنایتکارانه گفته میشود، که به نظر می رسد به دلیل تعصب و نفرت در برابر یک یا چند گروه اجتماعی که در بالا ذکر شده است، یا به خاطر تعصب علیه مشتقات آنها، انگیزه گرفته و به وقوع پیوسته و برای قربانی مشکل ایجاد شده است. وقوع چنین جنایات ممکن است شامل حمله فیزیکی، صدمه به اموال، با استفاده از زور کسی را مجبور به انجام کاری کردن، آزار و اذیت، استفاده از واژه ها و کلمه های شفاهی نفرت انگیز یا توهین، سوءاستفاده، تجاوز، یا نقاشی های تهاجمی توهین آمیز یا نوشتن تهدید نامه های متخلف باشد.
قانون مبارزه با جرایم عبارت از قانونی است که به منظور جلوگیری از وقوع چنین جرایم و خشونت مبتنی بر تبعیض، تعصب، و نفرت ایجاد شده و مطرح است. قوانین "جرایم مربوط به نفرت" از قوانین مبارزه با "گفتار نفرت انگیز" متمایز هستند: قوانین "جرایم مربوط به نفرت" قوانینی هستند که جرایم مرتبط با رفتار انسان را که قبلا تحت قوانین دیگر جرم شناخته شده اند، تشدید میکند، محکوم میکند و مجازات آن را افزایش می دهد، در حالی که قوانین "گفتار نفرت انگیز" تعدادی از کلمه ها، واژه ها، و استفاده از گفتار نفرت بر انگیز را به عنوان "جرم" معرفی میکند و ممنوع قرار میدهد. قوانین "گفتار نفرت انگیز" در بسیاری از کشورها وجود دارد. در ایالات متحده، "جرایم مربوط به نفرت" از سوی دادگاه (محکمه) عالی و دادگاه (محکمه) های پایین تر در سطح محلی، مخصوصاً در مورد "جنگ" همچنان شامل سایر سخنان خشونت آمیز نیز میشود، و مورد حمایت قرار گرفته اند، اما برخی از حقوق دانان آنها را مورد انتقاد قرار داده و مخالف آزادی بیان میدانند، اما مخالفان آنها ممنوعیت استفاده از کلمه های توهین آمیز را یک قانون خوب و باعث کاهش میزان نفرت دانسته و میگویند که از طریق قوانین تهدید، مصدومیت، و یا مرگ محکوم می شوند.
مهاجران در اروپا با انواع مختلف "جرایم مربوط به نفرت" مواجه هستند و باید آنرا بشناسند و از وقوع آن به پولیس گزارش بدهند و باید از حقوق خود دفاع کنند.
نسل کشی یهودیان توسط نازی ها در آلمان
هولوکاست چیست؟
بیشتر مردم افغانستان و مهاجران تازه وارد افغانستان در اروپا در مورد هولوکاست هیچ چیزی نمیدانند. دانستن هولوکاست و تاریخ اتفاق افتادن آن در اروپا برای هر مهاجر بسیار مهم است.
بیشتر مردم افغانستان و مهاجران تازه وارد افغانستان در اروپا در مورد هولوکاست هیچ چیزی نمیدانند. دانستن هولوکاست و تاریخ اتفاق افتادن آن در اروپا برای هر مهاجر بسیار مهم است.
هولوکاست یک کلمه
یونانی است که به معنی نسل کشی یا «همهسوزی» است که به کشتار دسته جمعی و نسل
کشی نزدیک به یازده میلیون نفر بخصوص شش میلیون یهودی بر پایه نژاد، مذهب و ملیت
در طی جنگ جهانی دوم بدست آلمان نازی و از ۱۹۴۱ تا انتهای ۱۹۴۵ در کمپ های مرگ
آلمان نازی، اطلاق میشود. دو سوم جمعیت یهودیان اروپا، در جریان هولوکاست کشته
شدند. در ابتدا و در سال ۱۹۳۳ کمپ هایی برای شکنجه و کشتن مخالفان سیاسی از جمله
کمونیستها و سوسیال دموکرات ها توسط نازی ها تشکیل شد. پس از مدتی از این کمپ ها
به عنوان کمپ کار اجباری یهودیان استفاده میشد درسال ۱۹۴۲ دولت آلمان تصمیم به
اجرای طرحی موسوم به "راه حل نهایی" گرفت که به موجب آن کمپ هایی برای
کشتار دسته جمعی یهودیان تأسیس شد.
حالا در اروپا مسلمان ها با هولوکاست مواجه اند.
دانستن این موضوع برای مهاجران اهمیت بسیار زیادی دارد تا از تاریخچه هولوکاست بدانند و بدانند که سرنوشت مسلمان های اروپا بلاخره به کجا خواهد رسید.
زجر، شکنجه، آزار و اذیت فزیکی
شکنجه
رنج، الم، درد و یا زجر شدید روحی یا بدنی که عمداً توسط شخص، اشخاص و یا مقامات بر یک فرد آسیب پذیر برای مقاصد خاص وارد میشود، را شکنجه میگویند.
رنج، الم، درد و یا زجر شدید روحی یا بدنی که عمداً توسط شخص، اشخاص و یا مقامات بر یک فرد آسیب پذیر برای مقاصد خاص وارد میشود، را شکنجه میگویند.
شکنجه بر اساس قوانین سازمان ملل متحد ممنوع است.
یا به عبارت دیگر "هر آنچه که برای مهاجران اهل افغانستان در اروپا اتفاق می افتد، شکنجه نام دارد". شکنجه نظر به قوانین بین المللی منع است و کسانی که این کار را میکنند مجرم هستند و باید مجازات شوند.
مهاجران در وضعیت بسیار نگران کننده ای قرار دارند
و امیدوار هستیم سازمان ملل متحد به حال مهاجران اهل افغانستان توجه جدی کند.
نازیسم، نئونازیسم و ملی گرایی تندروانه
نئونازیسم
نئونازیسم شامل جنبش های اجتماعی یا سیاسی ستیزه
جویی است که پس از جنگ جهانی دوم به دنبال احیای ایدئولوژی نازیسم هستند. این یک
پدیده جهانی است، نمایندگی ها سازمان یافته آن در بسیاری از کشورها و شبکه های بین
المللی وجود دارد. در ذیل عناصر از آموزه های نازی را به شما مینویسیم که از روی
آن میتوانید آنها را شناسایی کند که مفکوره و اندیشه های شان شامل این چیز ها
میشود، از جمله سوژه های :
·
ملی گرایی
تندروانه
·
نژاد پرستی
·
بیگانه ستیزی
·
تاکید بر
توانایی سرکوب مهاجران
·
ضد رومانيسم
·
یهودستیزی
·
ضد کمونیسم
·
و تاکید بر
آغاز رایش چهارم
انکار از وقوع هولوکاست یکی از ویژگی های رایج آن
است، همانند ترکیب نمادهای نازی و تحسین از آدولف هیتلر.
در برخی از کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین، قوانین ممنوعیت بیان دیدگاه های طرفدار نازی، نژادپرستانه، ضد یهودی را ممنوع می کند. بسیاری از نمادهای مربوط به نازیها در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) ممنوع هستند تا تلاش کنند نئونازی را مختل کنند.
خلاصه اینکه آنچه مهاجران همیشه با آن مواجه هستند ولی نمیدانند همین پدیده است. این پدیده تنها مربوط آلمان نمیشود، بلکه در تمام کشور های اروپایی وجود دارد.
در برخی از کشورهای اروپایی و آمریکای لاتین، قوانین ممنوعیت بیان دیدگاه های طرفدار نازی، نژادپرستانه، ضد یهودی را ممنوع می کند. بسیاری از نمادهای مربوط به نازیها در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) ممنوع هستند تا تلاش کنند نئونازی را مختل کنند.
خلاصه اینکه آنچه مهاجران همیشه با آن مواجه هستند ولی نمیدانند همین پدیده است. این پدیده تنها مربوط آلمان نمیشود، بلکه در تمام کشور های اروپایی وجود دارد.
ترس از مسلمان و مسلمان هراسی
"اسلام هراسی" چیست؟
این اصطلاح برای اولین بار در اوایل قرن بیستم مورد استفاده قرار گرفت و در دهه 1970 به عنوان علم شناسی ظهور کرد و سپس در دهه های 1980 و 1990 به طور فزاینده ای تاثیرات عمیقی برجای گذاشت و به گزارش کمیته "رونیمادی ترست" در مورد مسلمانان بریتانیا و اسلام هراسی (CBMI) و تحت عنوان "اسلام هراسی: چالش برای همه ما" (1997) وارد سیاست گذاری های رسمی دولت ها شد. معرفی این اصطلاح با ارزیابی این گزارش توجیه شد که "احساسات مسلمان ستیزی، نفرت بر ضد مسلمان ها و تعصب های شدید بر ضد مسلمان در کشور های اروپایی در سال های اخیر بطور قابل توجهی و به سرعت در حال افزایش است که مورد جدید در واژگان مورد نیاز شد و این واژه جدید به وجود آمد تا در مورد این مشکل بحث شود و فشار بر مسلمانان کمتر شود تا آنها نیز به سرنوشت یهودی ها به قتل عام مواجه نشوند".
این اصطلاح برای اولین بار در اوایل قرن بیستم مورد استفاده قرار گرفت و در دهه 1970 به عنوان علم شناسی ظهور کرد و سپس در دهه های 1980 و 1990 به طور فزاینده ای تاثیرات عمیقی برجای گذاشت و به گزارش کمیته "رونیمادی ترست" در مورد مسلمانان بریتانیا و اسلام هراسی (CBMI) و تحت عنوان "اسلام هراسی: چالش برای همه ما" (1997) وارد سیاست گذاری های رسمی دولت ها شد. معرفی این اصطلاح با ارزیابی این گزارش توجیه شد که "احساسات مسلمان ستیزی، نفرت بر ضد مسلمان ها و تعصب های شدید بر ضد مسلمان در کشور های اروپایی در سال های اخیر بطور قابل توجهی و به سرعت در حال افزایش است که مورد جدید در واژگان مورد نیاز شد و این واژه جدید به وجود آمد تا در مورد این مشکل بحث شود و فشار بر مسلمانان کمتر شود تا آنها نیز به سرنوشت یهودی ها به قتل عام مواجه نشوند".
علل و خصوصیات اسلام هراسی در غرب هنوز بحث می شود. تعدادی از دانشمندان، صاحب نظران و کارشناسان افزایش در اسلام هراسی را که ناشی توطئه های سیاسی برای اشغال کشور های مسلمان نشین و برای سرکوب مسلمان ها و همچنین برای به دست آوردن منابع طبیعی کشور های مسلمان نشین و ساختن دسیسه ها به خاطر آماده سازی افکار عمومی برای توجیه حمله بر کشور های اسلامی میدانند و از حملات 11 سپتامبر، حمله به عراق و سوریه و افغانستان به عنوان مثال ها یاد میکنند، که این توطئه های سیاسی باعث تبلیغات رسانه ای گسترده بر ضد مسلمان ها را در قبال داشت که باعث افزایش اسلام هراسی در غرب شده است. دلیل دیگر اسلام هراسی در غرب نظام آموزشی مملو از تعصب و تبلیغ بر ضد اقلیت های دینی دیگری است که باعث رشد اسلام هراسی در غرب شده است. تعداد دیگری از مردم به این باور هستند که بیگانه هراسی و تبلیغات نادرست در کشور های مسیحی و و سازمان های اطلاعاتی در کشور هایی که هیچ مسلمانی زندگی نمیکند، باعث افزایش اسلام هراسی شده است و این پدیده همه روزه جان میلیون ها انسان مسلمان بی گناه را در سراسر دنیا میگیرد.
تعدادی از صاحب نظران نقش رسانه ها را بسیار مهم میداند و میگویند که جوامعی وجود دارند که عملا هیچ مسلمانی در آن زندگی نمی کنند، اما بسیاری از اشکال نهادینه شده اسلام هراسی هنوز در آنها وجود دارد.
تعدادی از اصطلاحات دیگری نیز وجود دارند که به منظور اشاره به احساسات و نگرش منفی نسبت به اسلام و مسلمانان، مانند ضد مسلمان بودن، عدم تحمل مسلمانان، تعصب بر ضد مسلمان، نفرت از مسلمان، کینه از مسلمانان، ضد اسلامی، مسلمان ستیزی، مسلمان هراسی، ترس از مسلمان، ایجاد وحشت از مسلمان، تبلیغ بر ضد اسلام و مسلمانان، استفاده از نام مسلمانان برای بدنام کردن مسلمانان توسط سازمان های اطلاعاتی. در آلمان، در زبان آلمانی دو تا واژه جالب وجود دارد که یکی آن (Islamfeindlichkeit) و به مهنی دشمنی با اسلام است و دیگری (Islamophobie) که به معنی ترس از اسلام ترجمه میشود. در زبان های اسکاندیناوی واژه (Muslimhat) وجود دارد که به معنی "نفرت از مسلمان" است.
هنگامی که تبعیض نسبت به مسلمانان شکل تاکید بر وابستگی اعتقادی، دینی و مذهبی را به خود بگیرد، آن را "مسلمان هراسی"، یا نوع دیگری از اسلام هراسی، نفرت از اسلام گرائی، ضد اسلام و تضاد و تعصب داشتن نسبت به مسلمانان نامیده میشود. افرادی که با مسلمانان تبعیض آمیز رفتار میکند، به طور کلی "مسلمان هراس"، "اسلام هراس"، "ضد مسلمانان"، "مسلمانان ستیز" یاد میکنند.
اما اشخاصی که گروه خاصی از مسلمانان را هدف قرار میدهند و با انگیزه هایی خاصی بر ضد مسلمانان عمل میکنند، به آنها "ضد مسجد"، "شیعه ستیز"، "شیعه هراس"، و یا هم "صوفی هراس"، "ضد صوفیسم"، "ضد سنی" یا "سنی هراس" مینامند.
گروه های چون طالبان، داعش، حزب اسلامی افغانستان به رهبری گلبدین، و حدود سی گروهک هایی مشابه در پاکستان همه و همه در اثر پروژه های اسلام هراسی شکل گرفته و به خاطر سرکوب مسلمانان به وجود آمده اند.
آنها وظیفه شان این است که مسلمانان را در سراسر دنیا بدنام کنند و باعث سرکوب تمام مسلمانان در دنیا شوند. بیشتر پول و حمایت های مالی آنها توسط گروه های بیگانه ستیز خارجی تمویل میشوند.
مهاجران تازه وارد در اروپا با موجی از اسلام هراسان و مسلمان ستیزان مواجه میشوند و آسیب های بسیار جدی به مهاجران میرسد و بسیاری از مهاجران قربانی این پدیده میشوند و جان های شیرین شان را به خاطر همین پدیده از دست میدهند.
تبعیض، نابرابری، بی عدالتی، یکی کمتر یکی بیشتر، یکی بهتر یکی بتر
تبعیض چیست؟
در امور اجتماعی انسانی و رفتار انسان ها با یکدیگر، به چیزی مواجه میشوئیم به نام تبعیض. تبعیض به معنی فرق و تفاوت در رفتار یا در نظر گرفتن یا تمایز به نفع یا علیه یک شخص است، به اساس اینکه آن شخص به نظر میرسد به یک گروه، طبقه یا دسته ای خاص متعلق باشد.
این شامل سن، رنگ، محکومیت هایی است که برای آنها عفو صادر شده است یا بخشش جرم یک شخص یا یک گروه، معلولیت، قومیت، وضعیت خانوادگی، هویت جنسیتی، خصوصیات ژنتیکی، وضعیت مدنی، ملیت، نژاد، مذهب، جنس و گرایش های جنسی است.
تبعیض شامل رفتار متفاوت فردی یا گروهی میشود که بر اساس فرضیه واقعی یا غیر واقعی عضویت یک شخص یا یک گروه خاص به یک گروه اجتماعی دیگر شکل میگیرد و باعث رفتاری میشود که شخصی با شخص دیگری طوری رفتار کند، که از وضعیت عادی بدتر باشد و یا دو شخص را در مقابل یک قانون مساوی نداند.
در هر تبعیض یک شخص یا گروه مجرم و اجرا کننده تبعیض است و شخص یا گروه دیگر قربانی و متضرر از رفتار تبعیض آمیز میباشد.
این شامل واکنش اولیه گروه یا تعامل رفتار یک شخص یا گروه به نفوذ در رفتار واقعی فرد قربانی یا گروهی و رهبر گروه قربانی است طوری که این رفتار باعث میشود که حق و حقوق یک گروه یا یک شخص محدود شود و اعضای یک گروه از فرصت ها یا امتیازات باز مانند و حق و حقوق شان به یک گروه دیگر داده شود و در دسترس خودشان قرار نگیرد، و منجر به محرومیت فرد یا اشخاص از حقوق اساسی شان شود و بر اساس رفتار نادرست، در تصمیم گیری منطقی یا غیر منطقی نفوذ شود و باعث شود که یک شخص یا یک گروه متضرر شود.
سنت ها، سیاست ها، ایده ها، شیوه ها و قوانین تبعیض آمیز در بسیاری از کشورها و موسسات در هر بخش از جهان، از جمله در سرزمین هایی جهان سوم و کشور عزیز ما افغانستان وجود دارد که به طور کلی از نظر حقوقی مشکل دارد و یک جرم بسیار بزرگ است و باید جلو تبعیض گرفته شود. در کشور ما در هرجایی تبعیض به چشم می خورد، و وجود دارد.
در بعضی از نقاط، تلاش های بحث انگیز برای از بین بردن تبعیض وجود دارد و هستند کشور هایی که درین راستا بسیار موفق بوده اند.
مهاجران اهل افغانستان در اروپا با شدید ترین نوع تبعیض مواجه میشوند و ازین ناحیه بسیار آسیب پذیر میشوند. شناسایی تبعیض و مبارزه با تبعیض همیشه باعث بهبودی وضعیت حقوقی مردم یک جامعه میشود.
تعصب، پیشداوری، غلط پنداری
تعصب چیست؟
تعصب احساس تاثیر گذار نسبت به یک شخص یا عضو گروهی است که صرفا بر اساس عضویت آن فرد در یک گروه خاص به وجود میاید. این کلمه اغلب برای اشاره و دلالت به احساسات پیشگام نامطلوب نسبت به یک فرد یا گروهی به خاطر جنسیت، باورها، اعتقادات، ارزش ها، طبقه اجتماعی، سن، ناتوانی، دین و مذهب، گرایش های جنسی، نژاد / قومیت، زبان، ملیت، زیبایی، شغل، تحصیل، جرم و جنایت، وابستگی به تیم ورزشی یا سایر خصوصیات شخصی اطلاق میشود. در این مورد، این کلمه به ارزیابی مثبت یا منفی فرد دیگری بر اساس عضویت یک شخص دیگر در یک گروه، بر اساس درک شخص اول از عضویت شخص دوم از آن اشاره می کند.
تعصب نیز می تواند بر اعتقادات بی اساس، نا معقول و ناموجود اشاره کند و ممکن است شامل "هر گونه رفتار غیرمنصفانه و غیر منطقی شود، که به طور غیر منتظره به نفوذ عقلانی مقاوم است". گوردون آلپورت تعصب را چنین تعریف میکند: "یک احساس است، مطلوب یا نامطلوب، نسبت به یک فرد یا چیز، قبل از شناخت یا بدون تجربه واقعی". برای دیدگاه روانشناسی تکاملی در مورد تعصب، این پدیده را باید از دیدگاه تکاملی ببینید. اوستند روانشناس دیگر تعصب را چنین تعریف میکند: "تعصب را میتوان به وسیله «انتقال نمادین» شناسایی کرد، انتقال محتوای معنوی ارزشمند (ارزشمند درین جا به معنی جانبدارانه، مغرضانه، و مملو از ترجیحات ذهنی شخصی است که ممکن است علمی و غیر علمی باشد) به یک طبقه اجتماعی تشکیل شده و سپس انتقال آن به افرادی که به آن طبقه مربوط دانسته می شوند، و مقاومت در برابر تغییر و شامل تعمیم بیش از حد میشود.
کلیشه، تعمیم و همسان پنداری
افکار کلیشه ای
در روانشناسی اجتماعی، یک کلیشه به عنوان "... یک باور ثابت، بیش از حد تعمیم یافته در مورد یک گروه یا طبقه خاصی از مردم" تعریف شده است. کلیشه تعمیم یافته است، زیرا فرض می شود که این اندیشه کلیشه ای برای هر فرد همان گروه درست است و صدق میکند. هنگامی که کلیشه بندی می شود، اعضای یک گروه همه یک سان و مشابه فرض میشوند، و فرضیه اشتباه این است که همه اعضای یک گروه ویژگی های مشترک دارند. یکی از مثال های کلیشه ای اندیشیدن این است که گفته میشود که "زنان ویدیوگیم بازی نمی کنند". ممکن است به این باور برسید که این بیانیه و فرضیه شاید درست باشد، اما این جمله برای این ساخته شده است که مرد ها ویدیوگیم بازی را بیشتر دوست دارند و میخواهند که به نوعی تحت سلطه مردان باشد و مردان بیشتر بازی کنند. کلیشه می تواند جهالت را گسترش بدهد و در بازتولید نادانی در جامعه نقش به سزایی داشته باشد، چون فرض میکند که تمام اعضای یک گروه باهم مشابه هستند. و یک فرضیه نادرست را به تمام افراد یک گروه تعمیم میبخشد. کلیشه برای پیشرفت مانع ایجاد میکند که منجر به ایجاد تعصب های عمیق در جامعه میشود. فرض بر این است که مردم یک شخص را فقط بر اساس اندیشه های کلیشه ای می شناسند.
در اروپا اندیشه های کلیشه ای بسیار زیاد هستند و فرض بر این است که تمام مهاجرانی که وارد اروپا میشوند، مسلمان هستند. فرض بر این است که آنها همه مجرم هستند و فرض بر این است که آنها همه باید اصلاح شوند. فرض بر این است که آنها همه هیچ چیزی را نمیدانند و باید دوره های آموزش را ببینند تا با جامعه میزبان خود شان را وفق بدهند. فرض بر این است که مهاجران هرگز خانم های آزاد و بدون حجاب را ندیده اند و فرض بر این است که تمام مهاجران وقتی به اروپا میایند نمیدانند چگونه با خانم ها رفتار داشته باشند. فرض بر این است که مهاجران همه مریض و کثیف هستند و برای کشور میزبان مریضی هایی زیادی میاورند. فرض بر این است که مهاجران ...
افزایش احساسات ضد پناهنده و مهاجر
احساسات ضد پناهنده و ضد مهاجر
مردمان کشور های اروپایی درین اواخر تحت تبلیغات گروه های افراطی دست راستی قرار گرفته و به طور فزاینده ای بر ضد مهاجران موضع گیری میکنند و با احساسات ناسیونالیستی و با سر دادن شعار های نازی و ضد مهاجرت به گروه های تندرو می پیوندند و تلاش میکنند به مهاجران آسیب بزنند. در انتخابات احزاب دست راستی و افراطی کرسی های بیشتری را در دست میگیرند و سیاست های سخت گیرانه تر و قید گیرانه تری بر مهاجران وضع میکنند و همه روزه حقوق اساسی و بشری مهاجران را سلب میکنند.
هر چند که هستند هنوز انسان های خوبی که با مهاجران و پناهندگان و کسانی از آتش جنگ فرار کرده اند، همدردی میکنند ولی تعداد شان بسیار اندک است و همه روزه تعداد شان کاهش میابد.
مهاجران نیاز دارند که بیشتر روی کار فرهنگی تمرکز کنند و بیشتر روی ارزش های جدیدی که برای جامعه میزبان با خود میاورند تاکید کنند.
همه روزه در روزنامه ها مقاله هایی را مبنی بر افزایش احساسات ضد مهاجران مطالعه میکنیم و همه روز در زندگی خود و دوستان خود اثرات عمیق ناگوار آنرا مشاهده میکنیم.
در روزنامه های احزاب تندرو و افراطی دست راستی وقتی مطالعه کنید، عنوان های بسیار جالب و خطرناکی به چشم میخورند که نگرانی مهاجران را همه روزه افزایش میدهند.
درین روزنامه ها همه روزه میخوانیم که مینویسند که "بس است مهاجر". ما نمیخواهیم بیشتر ازین مسلمان به کشور ما بیاید. کشور و مردم ما را نجات بدهید. ما نمیخواهیم مجرمان وارد کشور ما شوند و ما نمیخواهیم دیگر دوکان های مسلمان ها و افزایش تعداد مساجد را شاهد باشیم.
اینها بزرگترین نگرانی های احزاب تندرو و افراطی ضد مهاجرت در اروپا هستند که همه ناشی از افکار کلیشه ای، ناسیونالیستی، تعصب، بیگانه هراسی، نژادپرستی، اسلام هراسی، مسلمان ستیزی، و مهاجر ستیزی منشا میگیرند.
تبلیغات نادرست بر ضد مهاجران در رسانه ها
تلاش برای مجرم معرفی کردن مهاجران
رسانه ها و احزاب دست راستی همه تلاش دارند که به هر نحوی که میشود باید مهاجران را مجرم معرفی کنند و خبر های زشتی را به آنها ربط میدهند و آنرا رسانه ای میسازند تا افکار عامه مردم را بر ضد مهاجران تحریک کنند.
تمام مشکلات جامعه خود را به گردن مهاجران می اندازند. همیشه از تجاوز بر خانم ها در شب سال نو شکایت میکنند، این در حالیست که این مشکل حتی زمانی درین جوامع وجود داشته که اصلاً مهاجران مسلمان درین کشور ها نبودند.
پروژه های نمایشی مثل یک تیاتر میسازند تا بر ضد مهاجران تبلیغ کنند و موضوع اصلی و تیتر رسانه ها را به نحوی روی بد نام سازی مهاجران سوق میدهند.
هر مشکل صد ساله اقتصادی کشور های خود را به گردن مهاجران می اندازند و به نحوی مهاجران را تحت فشار های سیاسی، روحی و روانی قرار میدهند.
مهاجران باید رسانه های خود شان را ایجاد کنند و کار های مثبت شان را تنها خودشان باید گزارش کنند و از وجود و حضور مثبت و نقش مثبت خود در جامعه دفاع کنند، وگرنه همه روزه در رسانه ها بر ضد شان تبلیغ های نادرست
رسانه ها و احزاب دست راستی همه تلاش دارند که به هر نحوی که میشود باید مهاجران را مجرم معرفی کنند و خبر های زشتی را به آنها ربط میدهند و آنرا رسانه ای میسازند تا افکار عامه مردم را بر ضد مهاجران تحریک کنند.
تمام مشکلات جامعه خود را به گردن مهاجران می اندازند. همیشه از تجاوز بر خانم ها در شب سال نو شکایت میکنند، این در حالیست که این مشکل حتی زمانی درین جوامع وجود داشته که اصلاً مهاجران مسلمان درین کشور ها نبودند.
پروژه های نمایشی مثل یک تیاتر میسازند تا بر ضد مهاجران تبلیغ کنند و موضوع اصلی و تیتر رسانه ها را به نحوی روی بد نام سازی مهاجران سوق میدهند.
هر مشکل صد ساله اقتصادی کشور های خود را به گردن مهاجران می اندازند و به نحوی مهاجران را تحت فشار های سیاسی، روحی و روانی قرار میدهند.
مهاجران باید رسانه های خود شان را ایجاد کنند و کار های مثبت شان را تنها خودشان باید گزارش کنند و از وجود و حضور مثبت و نقش مثبت خود در جامعه دفاع کنند، وگرنه همه روزه در رسانه ها بر ضد شان تبلیغ های نادرست
صورت میگیرد. کار های فرهنگی بیشتری باید انجام شود.
اشتراک در:
پستها (Atom)