۱۳۹۵/۰۴/۲۳

Reading Culture

فرهنگ کتاب خوانی

"شاید دلیل اینکه چرا ما کتاب میخوانیم و در مراحل تاریک و دشوار به کتاب مراجعه میکنیم این باشد: برای پیدا کردن کلمات برای آنچه که ما قبلاً می دانیم"
- آلبرتو منگل، خاطرات کتاب خواندن: بازتاب پر حرارت خوانندگان در سال کتاب

Maybe this is why we read, and why in moments of darkness we return to books: to find words for what we already know.”
-Alberto Manguel, A Reading Diary: A Passionate Reader's Reflections on a Year of Books

"جوجن گفت: یک کتاب خوان یک هزار سرگذشت را زندگی می کند، قبل ازینکه او می میرد، و اما مردی که هرگز کتاب نمیخواند تنها یک سرکذشت را زندگی می کند. "
- جورج آر آر مارتین، رقصی با اژدهایان

A reader lives a thousand lives before he dies, said Jojen. The man who never reads lives only one.”
-George R.R. Martin, A Dance with Dragons


چه بهتر است شخصیت انسان ها را با تعداد کتاب هایی که میخوانند محک بزنیم و معیار اصلی شناختن اشخاص را همان تعداد کتاب هایی که میخوانند قرار دهیم. حتی معیار احترام ما نسبت به اشخاص دیگر نیز باید همین تعداد کتاب هایی باشد که هر شخص مطالعه میکند. اگر به این معیار عمل کنیم، میتوان به یک جامعه ای رسید که تنها کسانی که از موضوعات درک درست دارند، به مقام تصمیم گیری برسند و اینگونه وضعیت کشور نیز بهتر خواهد شد.

در کشور های اروپایی، امروز هر شخص حد اقل هر هفته یک کتاب مطالعه میکند، اما در افغانستان میزان سرانه کتاب خوانی حتی یک کتاب در یک سال برای یک شخص هم زیاد است. کتاب خوانی در کشور های اروپایی بسیار پیشرفت چشم گیری داشته است، طوری که امروزه با رشد تکنالوژی شاهد موجودیت کتاب های گوناگون هستیم که از جمله میتوان به انواع کتاب ها اینگونه اشاره کرد:

1.        کتاب های چاپی، چاپ شده به سبک قدیمی
2.        کتاب های اکترونیک (eBook) به شکل پی دی اف PDF (Portable Document Format)
3.        کتاب های صوتی (Audio book) که میتوان به سی دی آنها گوش داد
4.        کتاب های ویدیویی (Video book) که میتوان آنرا تماشا کرد

ماشین کتاب خوان دیجیتل
یکی از دست آورد های دیگر تکنالوژی این است که امروز میتوان کتاب ها را در ماشین های خاصی که مثل کمپیوتر ها و یا تابلیت ها کوچک ساخته شده اند  و به نام کتاب الکترونیک خوان (eBook Reader) یاد میشوند در بازار های کتاب خوانی موجود است که تقریباً همه ای کتاب ها را میتوان به شکل پی دی اف و قابل حمل داخل آن انداخته و با خود به هر طرف انتقال داده، در سفر و یا در داخل ریل (قطار) و یا هنگام مسافرت نیز میتوان مطالعه کرد.

یکی از خوبی های ماشین کتاب خوان دیجیتل این است که با ریزولوشن و یا کیفیت دید خوب ساخته شده اند که برای چشم انسان مضر نیست و در هر موقعیتی میتوان از آن استفاده کرد. آنها نور دارند و میتوان مطابق محیط نور و روشنایی پرده آنرا به اندازه چشم خود تنظیم کرد و همچنان میتوان اندازه خط کتاب ها را در آن کوچک و یا بزرگ ساخت.

درینجا عکس هایی برای شما گذاشته ام تا بتوانید یکی ازین ماشین ها را هرچه زود تر برای خود خریداری کرده و کتاب های خوبی را در داخل آن جابجا کرده ومطالعه را شروع کنید.

اگر در جامعه ای دینی مثل افغانستان نیز به اهمیت موضوع مطالعه نگاه کنید، مطالعه را دین اسلام درست مثل نماز خواندن بر هر انسان اعم از مرد و زن فرض ساخته است و این یکی از موکد ترین فریضه ها نیز است چون در اولین آیات بر خواندن تاکید شده است.












Mind Reader Machine

ماشین خواننده افکار

به سلسله پیشرفت های سریع تکنالوژی در دنیا، افغانستان درین اواخر موفق به کشف یک ماشینی شده است که میتواند با اسکن کردن مغز انسان، تمام اندیشه ها و مفکوره های انسان را که در نیورون های مغز ثبت است، به صورت فایل های مختلف در یک کمپیوتر ذخیره کرده و در دسترس دیگران قرار دهد. این ماشین که به نام مایند ریدر (Mind reader) یاد میشود، برای اولین بار جهت تحقیق روی افکار عامه مردمان مختلف از اغلب کشور های دنیا استفاده شده و نتایج این تحقیق در دسترس همگان قرار گرفت. نتایج بدست آمده این تحقیق چنین بود:

جاپان:
تقریبا حدود 90 فیصد مردم به اختراع کردن ماشین آلات جدید و رشد تکنالوژی فکر میکردند. حدود 10 فیصد متباقی مردم به پختن، خوردن و تربیت کودکان مودب و با تربیه فکر میکردند.

امریکا:
تقریباً حدود 90 فیصد مردم امریکا به حمله نظامی به کشور های دیگر ضعیف مسلمان نشین و تصرف کشور های دیگر فکر میکردند. 10 فیصد باقیمانده نیز به خوردن غذا در مکدونالد، داشتن روابط جنسی، تبعیض میان سفید پوستان و سیاهپوستان و به عایدات میلیونی و ساختن شبکه های تجسسی در انترنت و دخالت در زندگی دیگران فکر میکردند.

انگلستان:
حدود 85 فیصد مردم به این فکر میکردند که آیا عضو اتحادیه اروپا باشند و یا نباشند و اینکه آیا اسکاتلند و کشور های دیگر عضو بریتانیای کبیر باشند یا نباشد و اینکه چگونه زبان انگلیسی را منحیث اولین زبان و بهترین زبان دنیا معرفی کنند. 25 فیصد باقیمانده به این فکر میکردند که آیا میتوان از مهاجرت مسلمان ها به بریتانیا جلوگیری کرد یا نه؟

فرانسه:
حدود 70 فیصد مردم فرانسه به این فکر میکردند که چگونه میتوانند دین اسلام را مسخره کنند و چگونه میتوانند کاریکاتور های توهین آمیز رسم کنند تا مردم به اسلام و مسلمان ها بخندند. باقی 30 فیصد نیز به داشتن دوست دختر یا دوست پسر فکر میکردند و یا هم به اینکه چگونه توریزم و سیاحت را در فرانسه رشد دهند.

جرمنی (آلمان):
بیشتر مردم (حدود 60 فیصد) به این فکر میکردند که آیا وقت آن رسیده است که کتاب نوشته شده توسط هیتلر را به نشر برسانند یا هنوز مردم این کشور آماده پذیرفتن نظریه های تندروانه ای او نیستند. متباقی مردم نیز به این فکر میکردند که چگونه مهاجران مسلمان باید سرکوب شوند و اینکه چگونه باید راه های آمدن مهاجرین به اروپا را از سوی یونان مسدود کنند. یک تعدادی هم نگران آینده اتحادیه اروپا بودند.

روسیه:
حدود 70 فیصد مردم به این فکر میکردند که چگونه باید قدرت قبلی روسیه را منحیث یک اتحادیه قوی زنده کنند و اینکه چگونه روابط خود را با اروپا و امریکا بهتر بسازند و اینکه چطور میتوان در جنگ های کشور های سوریه، عراق و افغانستان بهتر از مردم اروپا و امریکا درخشید. حدود 30 فیصد متباقی نیز به این فکر میکردند که چرا ترکیه به ما از پشت خنجر زد و چگونه روسیه باید قصد این خسارات را از ترکیه پس بگیرد.

چین:
حدود 80 فیصد مردم چین به این فکر میکردند که چگونه باید یک چیز نو تولید کنند و اینکه چگونه میتوان با کمترین قیمت، بهترین چیز را تولید کرد. حدود 20 فیصد باقیمانده نیز به این فکر میکردند که چگونه تولیدات کشور خود را به بیرون صادر کنند.

ایران:
حدود 90 فیصد مردم به این فکر میکردند که سلاح اتمی داشته باشیم یا نداشته باشیم کدام بهتر است؟ باقی 10 فیصد هم به چیز های دیگری مثل ولایت فقیه، منع کردن مهاجران افغانستان از رفتن به پارک ها، مداخله در جنگ های داخلی کشور های مسلمان نشین در سراسر دنیا فکر میکردند.

افغانستان:
حدود 90 فیصد مردم به این چیز ها فکر میکردند: جنگ، زدن، چاقو، تفنگچه، کلاشینکوف، بودنه بازی، کوک بازی، سگ جنگی، مرغبازی و مرغ جنگی، بچه بازی، زنکه بازی، خشونت علیه زنان، دینداری، کشتن انسان بنام دین، انتحار، انفجار، کمک خیریه، طرفدار من، طرفدار او، قوم پشتون، قوم تاجک، قوم هزاره، قوم ازبک، دزدی، رشوت گرفتن، تجاوز، تقلب، طالبانیزم، پشتونیزم، اوغانستان وطن پشتونهاست، تنها پشتون باید درین کشور باشد، هزاره ها مسلمان نیست، ناتو چرا کمک نکرد؟، امریکا صحیح کمک نمیکنه، دین یگانه راه صلح، کمیسیون صلح، بیانیه دادن، دروغ گفتن، حرامزادگی، لچکی، پلان های شوم، اسید پاشیدن به روی زنان، بینی بریدن زنان، حمله کردن به مسافران، راه گیری، ده جان زدن، بازی دادن، گپ دادن، دو زدن، حرف بد گفتن، حرف زشت گفتن، طعنه گفتن، کنایه زدن، خبر های دروغ در فیسبوک نشر کردن، بد اخلاقی، پشت زنها ره گرفتن، سر زن ها پرزه رفتن، بیکاری، فقر، بیچارگی، پوچی، هیچی، هرزگی، عاشقی، ده تیلفون گپ زدن، نصوار زدن، سگرت، زدن، هیروئین کشیدن، چرس زدن.
و اما 10 فیصد باقیمانده اصلاً وقت نداشتن فکر کنند.  


نتیجه این تحقیق: افغانستان اشد نیاز به پروژه های بازسازی فرهنگ افغانستان و ایجاد اندیشه های مثبت درین سرزمین دارد. 






Why do some Afghan boys wear military clothes unknowingly?

چرا لباس نظامی؟

من به یکی از کشور های اروپایی سفر میکردم. در راه با گروهی از محصلان افغانستان یکجا شدم که آنها نیز برای ادامه تحصیل به همان کشوری میرفتند که من میخواستم بروم. تعدادی از آنها لباس های عادی محلی افغانستان یعنی پیراهن و تنبان به تن داشتند و تعداد دیگر هم یک پتلون با بلوز های ورزشی به تن کرده و اما تعداد دیگر لباس های پلنگی کمندو به تن داشتند. هنگامی که در فرودگاه (میدان هوایی) یکی از کشور های اروپایی رسیدیم، متوجه شدم که همه سربازان پولیس برای گروه ما سلامی میزنند.

من فکر کردم که شاید یکی از همان شوخی های کمره مخفی باشد، اما هر قدر نزدیکتر میرفتیم، متوجه شدم، که این کار چندین بار تکرار شد. به محض اینکه از فرودگاه (میدان هوایی)  بیرون شدیم، تعدادی از افسر های پولیس نزدیک ما آمده، سلامی زد و سپس از ما چیزی به زبان محلی آن کشور پرسید که ما نفهمیدیم، من به انگلیسی پرسیدم که ببخشید، متوجه نشدم چی گفتید، میشود به زبان انگلیسی تکرار کنید؟ مردم کمی متعجب شد گفت شما کجا تشریف میبرید تا شما را برسانیم. وقتی انگلیسی صحبت کردیم، کمی تعجب کردند و کارت های شناسایی ما را خواستند. پاسپورت های خود را دادیم و گفتند بفرمائید با شما کمی کار داریم.

ما خیلی ترسیده بودیم چون در خبر های شنیده بودیم که اروپا همیشه برای مسافران مسلمان مشکلات زیادی ایجاد میکند، اما حالا میدیدیم که این واقعاً همان مشکلی است که ما در باره اش خوانده بودیم.

وقتی در یکی از دفتر های پولیس رسیدیم، از ما تحقیقات را شروع کردند و پرسیدند که شما از کجا هستید، کی هستید، کجا میخواهید بروئید و از اینگونه سوالات بسیار زیاد از هر ما پرسیده شد.

با هر کدام محصلان مصاحبه کردند و بلاخره از آنها آدرس دانشگاه هایی را خواستند که میرفتند و به آن دانشگاه ها زنگ زدند که آیا این محصلان به این نام ها واقعاً محصلان کشور شما هستند. آنها گفتند بلی، من که زبان انگلیسی را نسبت به همه آن گروه بهتر یاد داشتم، منحیث ترجمان برای همه آنها ترجمه میکردم.

پس از یکی دو ساعت تحقیق بلاخره حرف آخر را از محصلان افغانستان پرسیدند و گفتند، ببخشید، میتوانم بپرسم چرا شما لباس نظامی به تن دارید؟ و اینکه چرا بر شانه یک تعداد شما آرم و علامت مارشالی کشور ما زده شده است؟

تنها آن زمان بود که متوجه اصل مشکل شدیم. از گروه جوانان یکی یکی پرسیدند که این لباس ها را چرا پوشیده اند و از کجا به دست آورده اند؟ تعدادی از آنها گفت که این لباس ها را از بازار خریده اند و به تن کرده اند. یکی از جوانان جواب بسیار جالبی داشت. گفت ببخشید، من برادرم در افغانستان با پولیس ملی کار میکند. برای  او سربازان خارجی که در افغانستان هستند، لباس هایی بسیار زیادی داده بود. این لباس ها همه پلنگی بسیار قشنگ و با کیفیت خوب بود. برادرم یک تعداد آنها را که به سایز خودش بود، برای خود گرفت، یک تعداد دیگر را که به سایز من بود، برای من داد و یک تعداد زیاد دیگر را که حدود صد دست بود، به بازار لیلام کرد. این همان لباس هایی است که ما به تن کرده ایم. پولیس خندید و گفت آیا شما نمیدانید که این لباس ها، لباس های عادی نیست؟ این لباس ها پلنگی نیست. این لباس ها به نام لباس های کمندوی نیروی خاص ضربتی نظامی ماست. هیچ کدام این لباس های که شما به تن دارید، لباس های عادی پلنگی نیستند. همه آنها لباس های نظامی با رتبه های بلندی است که با آرم کشور خود ما و به زبان خود ما بر روی آن نوشته شده است.

او از تمام جوانان خواست که اگر امکان داشته باشد، این لباس ها را در یک اتاق دیگر رفته و تبدیل کنند و با لباس های عادی بیرون شوند تا برای خود مشکلات و سوء تفاهمات بیشتری ایجاد نکنند.

جوانان افغانستان نیز با معذرت خواهی به خاطر ایجاد سوء تفاهم، و از اینکه آنها را آگاه ساخت از پولیس تشکری کردند، و گفتند که در آینده ازین لباس ها استفاده نخواهند کرد.

آنها همچنان گفت که در افغانستان بیشتر لباس های نظامی در بازار فروخته میشود و مردم افغانستان حتی نمیدانند که بر روی این لباس ها به زبان های دیگر چی نوشته شده است.

پولیس از جوانان افغانستان نیز به خاطر گرفتن وقت آنها معذرت خواهی کرد و گفت که این مشکل تنها در افغانستان نیست، بیشتر کشور های افریقایی و کشور های جهان سوم، همینگونه مشکلات را دارند و علاقه بسیار زیاد به لباس های نظامی نشان میدهند، و وقتی به فرودگاه (میدان هوایی) ها میایند، به این مشکلات مواجه میشوند.

مشکل درین است که این لباس ها، بیشتر از جانب کشور های غربی، به نام کمک به طور رایگان در دسترس آنها قرار میگیرد و آنها بدون اینکه بدانند که این لباس ها نظامی اند و بدون اینکه بدانند بر روی آنها به زبان های دیگر چی نوشته شده است، آنها را به تن کرده و به هر جایی با آن سفر میکنند.

در بسیاری از جاها با مشکلات بسیار جدی مواجه میشوند و مورد سوء ظن قرار گرفته، باعث ایجاد سوء تفاهمات میشوند. استفاده از لباس نظامی خود یک جرم است و میتواند حتی احتمال خطر مرگ را برای شما همراه داشته باشد چون درین کشور ها هیچ کسی به شما نصیحت نمیکند و مستقیم به شما چیزی نمیگوید. این مردم فکر میکنند که همه مردم دنیا همه چیز را میدانند چونه به مکتب میروند. او از جوانان خواست که این پیام را با دوستان شان شریک کنند که دیگر از هیچ نوع لباس نظامی به رنگ های پلنگی، ماشی، نخودی و ابلق که به مقاصد نظامی استفاده میشوند، نپوشند تا بیشتر ازین باعث بوجود آمدن سوء تفاهمات نشوند.