۱۳۹۶/۰۷/۰۴

Critical Review of What People do in Ashura in Afghanistan

بازدید حسین از مسجد ها و تکیه خانه های مردم شیعه در افغانستان
..................................................................................
و خدا گفت ای حسین، ای نواسه پیامبر خدا، برو برگرد یک بار به زمین و ببین که مردم در ماه محرم به یاد تو چه کار هایی میکنند!
و حسین همانند یک انسان عادی با لباس های فقیرانه به یکی از تکیه خانه های افغانستان داخل شد و در یک گوشه نشست. دید که یک مردی همانند یک افسانه قصه ای خانواده پیامبر و کشته شدن امام حسین نواسه پیامبر خدا را میکند. او چیز هایی در مورد خودش میشنید که اصلا واقعیت نداشت. سپس کسی دیگری آمد و نوحه ای خواند و دیگران شروع لباس های خود را کشیده و لباس های مخصوص سینه زنی بر تن کردند که همه مردان بودند و روی سینه ها و پشت شان جای زنجیر زدن برهنه بود و تعدادی سینه زنی میکرد، تعداد دیگر زنجیر میزد و تعداد دیگر قمه زنی میکرد. آن مرد نوحه میخواند و با نوحه ای او همه به نحوی سر خود را میشکستاند.
اشک بر چشمان حسین جاری شد و در دل خود گفت ای خدا! این مردم را چه شده است؟ آنها به یاد من گریه میکنند و خودشان را میزنند ولی من به حال نادانی آنها گریه میکنم.
هدف من این نبود. چرا پیروان من اینگونه شدند؟
حسین برخواست و رفت نزد ملا امام و گفت اگر اجازه میدهید من چند کلمه صحبت کنم؟ ملا به سراپای او نگاه کرد و گفت تو کی هستی؟ ما به هر آدم بی سر و پای اجازه نمیدهیم که درین منبر پاک بنشیند و به مردم هرچه دلش خواست بگوید.
حسین به نحوی قناعتش را فراهم کرد و رفت بر جای موعظه نشست و گفت.
آی مردم. من آمدم که به شما چیزی را بگویم. این کار هایی که شما میکنید هدف حسین نبود. من خیلی متاسف هستم که میبینم شما چگونه اهداف او را فراموش کرده و به چیزی مشغول شدید که به جسم، بدن و صحت خود شما صدمه میزند و آسیب میرساند.
همینکه نامی از حسین میکنید و از خانواده ای او یاد میکنید سپاس گذارم اما من امروز میخواهم به شما چیز هایی را در مورد اهداف حسین بگویم که بهتر از سینه زدن، زنجبر زدن و قمه زدن است.
من میخواهم در مورد اهداف حسین با شما صحبت کنم. از حسین لازم نیست که خدا و پیامبر بسازید. او مثل شما یک انسان عادی بود ولی هیچ وقت تسلیم انسان های پست، پلید و نیت های شوم آنها نمیشد.
حسین بر خلاف استبداد، ظلم و بی عدالتی مبارزه میکرد. او میخواست وضعیت شما مردم بهتر باشد، ولی پس از یک هزار و چهار صد سال، میبینیم که شما هنوز در همان وضعیت قرار دارید که حسین بر ضد آن میخواست مبارزه کند.
اگر حسین حالا در میان شما باشد و ببیند که شما به یاد او چه کار هایی میکنید و چه چیز هایی در مورد او میگوئید، او از شما ناراض میشود. بسیاری از قصه هایی که در مورد او میکنید، کاملا نادرست است و اینگونه که خودتان را میزنید و خون تان را میریزانید و با زنجیر و قمه خود را میزنید، اگر حسین در میان شما میبود، شما را منع میکرد و سخت نکوهش و سرزنش میکرد.
او نمیخواست که شما اینگونه از زندگی او یاد آوری کنید.
هدف او این نبود. او میخواست که همه انسان ها با هم برادر و برابر باشند و هیچ کسی بر کسی دیگری ظلم نکند. در آن زمان یزید پسر معاویه امپراتوری پدر کلان حسین را گرفته و از آن یک پادشاهی استبدادی ظالمانه ساخته بود که هیچ کسی از دستش در امان نبود. پیروان پدر بزرگ حسین از موجودیت این پادشاه خود خواه به ستوه آمده بودند. نه زن کسی از دست او در امان بود، نه ثروت کسی و نه هم کسی میتوانست در ساحه ای پادشاهی او در امنیت زندگی کند.
او هر اشتباهی که میکرد و هر حکم ظالمانه ای که میداد، در مخالفت با رهنمایی های پدرکلان حسین بود ولی یزید تمام حکم خود را از آدرس پدر کلان حسین صادر میکرد و میگفت که او گفته که پادشاه باید چنین کار هایی را بکند.
حسین با تمام ظلم، استبداد، بی عدالتی یزید مخالف بود و رنجی که از ناحیه حکومتداری نا سالم یزید بر مردم مستولی شده بود، را حس و درک میکرد و نمیخواست که مردم بیشتر از آن رنج بکشند.
یزید از حسین میخواست که با او همراه شود و هر کار اشتباهی که یزید میکند را حسین نیز تائید کند و بگوید که بلی پدرکلان من چنین چیزی گفته بود، اما حسین این را قبول نداشت.
او میخواست یک حکومت خوب برای رفاه مردم به وجود بیاید و حکومت باید مطابق دستورات پدرکلان حسین رفتار کند. مردم نیز از حسین توقع داشتند که جلو ظلم و استبداد یزید را بگیرد.
حسین تا آخرین رمق حیات با ظلم، استبداد و بی عدالتی مبارزه کرد و میخواست شما مردم از پیروان او باشید ولی شما امروز مشغول زدن بر سر و صورت خود هستید که به هیچ وجه این کار شما مورد تائید حسین نیست.
حسین نمیخواست که شما لباس سیاه بپوشید و بر پیشانی های تان تسمه های سبز با نام حسین بسته کنید. او نمیخواست که شما خودتان را با زنجیر بزنید. او نمیخواست که به نام حسین نوحه و شعر بخوانید. او نمیخواست که شما خون بدن تان را به نام حسین بریزانید. او نمیخواست که در موتر های رنگارنگ سوار شده و حدود یک ماه از یک تکیه خانه به تکیه خانه دیگر بروئید و شبها سر و صدا کنید و مردم را در خواب نگذارید. این هدف حسین نبود.

آنچه حسین از شما میخواهد این است:

1.       ظلم نکنید و اگر کسی بر شما ظلم کرد، ظلم را تحمل نکنید وبر ضد ظلم و استبداد مبارزه کنید.
2.       نگذارید حکومت بر دست انسان های نا اهل بی افتد که بر مردم فقیر ظلم کند.
3.       نگذارید انسان های ظالم و گمراه بر تخت پادشاهی بنشیند، از مردم فقیر مالیات بگیرد و بیت المال را برای مصارف شخصی خود اختصاص داده با پول مردم عیاشی کند.
4.       نگذارید که پادشاه ظالم بر زن و فرزند مردم تجاوز کند.
5.       نگذارید که یک انسان ظالم، قاتل، خونخوار و بی رحم بر شما حکومت کرده و هرچه دلش خواست را به نام قانون بر شما انجام بدهد.
6.       نگذارید کسی بی عدالتی کند.
7.       نگذارید کسی حق کسی دیگری را بخورد.
8.       نگذارید که یک تعداد مردم فقط به خاطر باور های شان مورد شکنجه قرار بگیرند.
9.       نگذارید که کسی از قدرت سوء استفاده کند.
10.   نگذارید که یک تعداد انسان ها قدرت را بگیرند و یک تعداد دیگر را بدون جرم و بدون کدام دلیل به قتل برسانند و زن و فرزند شان را برای خود کنیز و برده بگیرند.
11.   در راه رفاه زندگی همدیگر تلاش کنید.
12.   درس بخوانید و برای ایجاد بهترین سهولت ها در زندگی همه ای مردم تلاش کنید.
13.   جاده های تان را بسازید.
14.   مکتب های تان را بهتر بسازید.
15.   در تربیت و پرورش کودکان تان تلاش کنید.
16.   در بهترین بودن از نظر اخلاق و رفتار تلاش کنید.
17.   در تامین عدالت و برابری تلاش کنید.
18.   در ایجاد امنیت برای مردم تان تلاش کنید.
19.   نگذارید کسی از بیت المال استفاده نادرست کند.
20.   نگذارید پولی که حق فرزندان شماست، برای عیاشی حاکم منطقه تان مصرف شود.
21.   به جای اینکه برای حسین نذر میکنید، برایش وعده کنید که یک کتاب میخوانید، او به مراتب از شما خرسند تر میشود.
اینها اهداف اساسی حسین بود و اگر شما مردم این همه نیرویی را که صرف زدن بر سر و صورت خود میکنید، درین راستا به کار بی اندازید و در هر ماه محرم اهداف اصلی حسین را یاد آوری کنید و مردم را به سوی رفتن در مسیر درست هدایت کنید، هم زندگی شما بهتر میشود و هم روح حسین شاد میشود.

شما نوحه خوانی، مرثیه خوانی را ترک کنید و به جای سینه زدن و زنجیر زدن این کار هایی را که من به شما گفتم را انجام بدهید.