۱۳۹۲/۱۲/۱۷

مشکلات عرضه خدمات صحی در افغانستان Health Problems in Afghanistan

مشکلات عرضه خدمات صحی در افغانستان 

عرضه خدمات صحی در افغانستان نه تنها برای زنان بلکه برای همه ای مردم اعم از زنان ، مردان و کودکان در وضعیت بسیار بدی قرار دارد که هیچ کسی درین کشور از عرضه خدمات صحی راضی نیست. این درحالی است که در کشور های اروپایی یکی از معیار های عرضه خدمات رضایت مشتری است. من چند مسئله بسیار خوب و مهم را درین بحث مطرح میکنم که در بهبود کیفیت عرضه خدمات تاثیر مستقیم دارد. مسئله اول دسترسی زنان به خدمات صحی، مسئله دوم مشکلات فرهنگی در عرصه دسترسی زنان به خدمات صحی در افغانستان،و مسئله سوم آگاهی زنان در مورد مسائل صحی کشور. من میخواهم نظر خود را در هر مورد جدا جدا بیان کنم:

دسترسی زنان به خدمات صحی


در افغانستان مشکل اول دسترسی به خدمات صحی برای زنان در افغانستان عدم موجودیت مراکز صحی ابتدایی، کلینیک های صحی، شفاخانه های کافی در نزدیکی خانه، های مردم در دهات دور دست افغانستان است. و همچنان راه های دور و صعب العبور قریه جات و نبودن سرک (خیابان) های که رفتن و آمدن با وسایل حمل و نقل را آسان تر بسازد یکی دیگر ازین مشکلات اند. یعنی موقعیت جغرافیایی افغانستان و عدم توجه وزارت صحت در تقسیمات مساویانه مراکز خدمات صحی در سطح قریه ها، ولسوالی ها و ولایت های کشور که امکان دسترسی زنان به خدمات صحی را محدود میسازد دلیل اساسی عدم دسترسی به خدمات صحی می باشد. مشکل دیگر دسترسی زنان به خدمات صحی کمبود کارمندان مسلکی و تخصصی صحی به شکل متوازن در تمام دهات ، ولسوالی ها و ولایات افغانستان است. افغانستان به کمبود متخصصین در عرصه صحت مواجه است و دانشگاه های کشور نتوانسته این کمبود را بر طرف کند. این برای آن است که نصاب تعلیمی کشور جوابگوی نیاز های تخصصی در سطح کشور نیست و این مسئله باعث میشود که داکتران خوب هرگز در دسترس زنان در ولسوالی های کشور نباشد. فقط متخصصین را میتوان در بزرگترین شهر ها پیدا کرد. و یا هم دنبال آنها در خارج از کشور در کشور های همسایه پاکستان، هندوستان و ایران رفت. 



مشکلات فرهنگی دسترسی زنان به خدمات صحی


مشکلات فرهنگی بر میگردد به عدم اعتماد مردم به اخلاق تخصصی داکتران کشور. این متاسفانه یک انحطاط اخلاقی در ساحه تخصصی کشور را در سطح بزرگ طبابت نشان میدهد که متاسفانه این یک واقعیت بزرگیست که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد. اکثریت مردم افغانستان وقتی خانم شان نزد داکتر میرود باید یکی از اعضای خانواده او را همراهی کند چون داکتران کشور در طی سال های متمادی جنگ، در خلای حاکمیت قانون و نبودن یک سیستم نظارت بر عملکرد داکتران آن قدر کیس های مشکلات اخلاقی در افغانستان را زیاد ساخت که اعتماد مردم به اخلاق تخصصی طبابت را آسیب پذیر ساخت و یا هم میشود گفت که از بین برد . این مشکل به پروسه شفاف اعتماد سازی نیاز دارد. مردم افغانستان ترجیح میدهند که زنان باید نزد داکتر زن برود تا از مشکلات اخلاقی داکتران مرد در امان باشند. در طول جنگ در افغانستان مردم تجربه های وحشتناکی داشتند از مشکلات اخلاقی، تجاوز ها، تهدید ها، استفاده از دارو های بیهوشی و تجاوز و توطئه های گوناگون که در کشور به نام "راه جوری" یاد میشود که این همه عوامل با عث شد که دیگر مردم اعتماد خود را به متخصصین در کشور از دست بدهند و این اعتماد سازی در کشور نیاز به یک پروسه بزرگ شفاف که در آن فساد وجود نداشته باشد را دارد که نیاز به زمان دارد. از جانب دیگر عدم آگاهی مردان بیسواد دهاتی افغانستان از اهمیت خدمات صحی است که اکثریت مردم برای تداوی بیمار ها بیشتر نزد ملا ها مراجعه میکنند تا برای بیمار ها دعا بخوانند و تعویذ بنویسند. از یک طرف اعتبار روحانیت در بین مردم زیاد است و از جانب دیگر عدم آگاهی مردم به اهمیت علم طبابت و عدم موثریت شیوه های تداوی در سطح کشور که توسط تجربه برای مردم آشکار میشود، باعث روی آوردن مردم به این نوع روش های غیر علمی از طریق روحانیت و یا طبابت های یونانی یا هومیوپتیک میشود. 

مشکلات عدم آگاهی زنان از مسائل صحی


در افغانستان بیشتر خانم های امروزی که در طی 30 سال گذشته بیشتر اسیر و یا متاثر از جنگ بودند و نتوانستند به مکتب بروند و این نسل از خانم ها بیشتر بی سواد ماندند که این بی سوادی خود تاثیر عمیقی روی عدم آگاهی های صحی لازم برای خانم ها را در قبال داشته است. اکثریت خانم های افغانستان که در دهات و قریه های دور دست زندگی میکنند به کوچک ترین معلومات صحی دسترسی ندارند که به طور مثال آنها را از اهمیت آب آشامیدنی صحی آگاه کند. من سفری داشتم به دره ای غوربند در ولایت پروان که با چشم های خود دیدم که بیشتر مردم دهات افغانستان از آب چشمه ها، جویبار ها ، نهر ها، و دریا ها برای نوشیدن و آشپزی استفاده میکنند که این آب ها بسیار زیاد ملوث و آلوده است و این جویبار ها از بین چندین قریه ها عبور کرده و به قریه دیگر میرسد که بیشتر مردم را به بیماری های هیپاتیت که در افغانستان به نام عامیانه "زردی سیاه" یاد میشود که انواع ای بی و سی A, B و C دارد و در اصل خود این بیماری همان بیماری التهاب جگر است، مبتلا میکند. عدم این آگاهی های بسیار مهم حیاتی در کشور بسیار خطر ناک است و هر روز قربانی میگیرد. وزارت صحت افعانستان نتوانسته به شکل موثر نقش خود را در عرضه خدمات صحی برای مردم افغانستان چه زن و چه مرد بازی کند.

عدم موجودیت بیمه صحی



مردم افغانستان بیمه صحی را نمی شناسند و نمیدانند که بیمه صحی چیست و باید چگونه از آن استفاده کرد. در افغانستان شرکت های خوب برای بیمه کردن مردم وجود ندارد و این خود مردم است که باید قیمت همه چیز مثل دارو ها و دیگر خدمات را بپردازند. این مسئله با عث میشود که خدمات صحی بسیار گران تمام شود و بلند بودن قیمت خدمات صحی و دوا ها (دارو ها) یک طیف بزرگ فقیر جامعه که اکثراً دهقان هستند را از دسترسی به خدمات صحی محروم سازد. وقتی یک دهقان پول کافی نداشته باشد نمیتواند خانم بیمارش را از دهاب به شهر انتقال دهد و همه ای خرچ و مصارف صحی، مثل پول معاینه داکتر، پول دوا، پول معاینه های ضمنی خون، ادرار و غیره را انجام بدهد چون قیمت این نوع تداوی ها از توانایی های مالی کنونی مردم فقیر ما بالا میرود. 


خدمات رایگان و بی کیفیت



وقتی شفاخانه های دولتی خدمات خود را رایگان عرضه میکنند همه ای داکتران فکر میکنند که نباید بهترین کوشش خود را کنند چون رایگان است و این رایگان بودن آن باعث میشود که هیچ نوع کیفیتی در عرضه خدمات به وجود نیاید. و اما در حقیقت چه چیزی درین شفاخانه ها رایگان است؟ فقط همان پول معاینه داکتر را کسی نمیپردازد چون داکتران از جانب دولت معاش (حقوق) میگیرند و دیگر برای همه چیز حتی استفاده از یک سرنج یا پیچکاری هم باید خود بیمار پول بپردازد و بر عکس کوچک ترین امکانات در شفاخانه ها توسط داکتران و نرس ها دزدی میشود و بالای مریضان فروخته میشود. حتی سرنج ها یا پیچکاری ها از شفاخانه دزدی و بالای مریضان فروخته میشود. دارو ها و دوا ها باید از دوا خانه های بیرونی توسط بیمار خریداری شود. پس سوال من این است که چه چیزی درین شفاخانه ها رایگان است؟ ماشین آلات طبی ندارید و اگر دارید هم کار نمیکند و استهلاک شده است. برای بقیه لوازم تداوی که باید مریض پول بپردازد، حتی باید برای داکتران هم باید رشوه بدهی تا بیایند یک بار سراغ مریضت و فشار خون او را معاینه کنند. این هم وضعیت شفاخانه های دولتی کشور. 


دارو ها یا دوا های بی کیفیت


اکثر دارو ها و یا دوا های افغانستان در پاکستان و ایران ساخته میشوند که هیچ نوع کیفیت ندارد. حتی در میان پوش ها کپسول آرد جا بجا میشود و به مردم به نام دارو فروخته میشود که هیچ نوع تاثیر روی بهبودی بیماری ها ندارد. حالا دوا های چینایی هم وارد بازار شده است که به جای اینکه سودی به بیمار داشته باشد، عوارض جانبی آنها بیشتر است. هیچ نوع کنترل از جانب وزارت صحت انجام نمیشود. اگر انجام هم شود با پرداخت کمی رشوت همه چیز نادیده گرفته میشود. 


عدم موجودیت دوسیه سابقه بیماری های مریض


در افغانستان هیچ کسی داکتر فامیلی ندارد و هر کسی هر باری نزد یک داکتر دیگر میرود و هیچ بیماری در کشور دوسیه سابقه بیماری ثبت شده ندارند تا داکتران بدانند که سابقه بیماری های این مریض چی بوده است. این بزرگترین مشکل در سطح کشور است که توجه جدی وزارت صحت را می طلبد. در همه ای کشور های دنیا هر شخص یک دوسیه صحی ثبت شده بر روی یک شبکه دارند که این دوسیه را به نام گلوبل میدیکل دوسیر (دوسیه صحی جهانی) یاد میکنند که از بسیاری نقاط دنیا میتوان به همه ای معلومات صحی یک شخص در صورت وارد کردن رمز دسترسی پیدا کرد. درین دوسیه سابقه بیماری های یک شخص و همچنان گروپ خون، عمر، حساسیت های شخص در مقابل دوا ها، انواع تکلیف های قبلی و سابقه مراجعه به داکتر ها، سابقه معاینات انجام شده و نتیجه آنها ، انواع دوا های که قبلا به این بیمار توسط داکتران دیگر داده شده است همه و همه درج است تا داکتران به آسانی بتوانند همه ای معلومات قبلی در مورد صحت یک بیمار داشته باشند و بتوانند درست تر بیماری آنها را تشخیص کرده و بهتر به مشکلات و شکایت های آنها رسیدگی کنند. اما در کشور ها چنین یک سیستم وجود ندارد. هر بار باید پیش یک داکتر جدید بروی و هر بار باید هر چیزی را از اول انجام بدهی، فرق نمیکند که دیروز هم خونت معاینه شده است، امروز هم داکتر بار دیگر برای خودش یک معاینه (آزمایش ) جدا گانه انجام میدهند. 



عدم موجودیت سیستم نظارت بر کار داکتران



در افغانستان هیچ کسی از کار داکتران نظارت نمی کند. داکتران اگر بیماری را بکشند و یا مرتکب جرایم طبی شوند در مقابل عملکرد خود به هیچ مرجع و یا کسی پاسخگو نیستند. درین کشور هر داکتری هر چه بخواهد انجام میدهد و کسی نمی پرسد که شما چیکار میکنید. داکتران نسخه های شان را به زبان انگلیسی مینویسند و همه ای رهنمایی های دارو ها به زبان انگلیسی نوشته شده است در حالی که زبان های رسمی کشور دری و پشتو است و اکثریت بیماران در کشور انگلیسی نمیدانند. و آن نسخه ها را به جز داروخانه یا دواخانه بغل دستی معاینه خانه داکتر دیگر هیچ کسی نمتواند بخواند. این مشکل بسیار برجسته است که داکتران با دواخانه های محل شان رابطه دارند و از بیماری مریض ها منحیث یک تجارت استفاده میکنند و دواهای تاریخ تیر شده و بدون تاریخ را به مریضان میفروشند که باید از آن جلوگیری شود.


زبان طبابت

زبان طبابت در افغانستان باید تغیر کند و همه چیز درین بخش طبابت افغانستان به یکی از زبان ها رسمی کشور دری و پشتو نوشته شود و هیچ داکتری نباید حق داشته باشد که در نسخه و یا راهنمایی های دوا ها چیزی بنویسند که بیماران نتوانند آنرا بخوانند. دواخانه ها باید تمام دوا ها و تمام رهنمایی های دوا را باید به یکی از دو زبان رسمی کشور به مریضان بدهند. هیچ دوا خانه ای نباید حق داشته باشد که دوایی را بدون رهنمای دری و پشتوی آن به مریضان بفروشند. مریضان حق دارند بدانند که در نسخه آنها چی دوایی نوشته شده است و تشخیص بیماری او چی بوده است و دوایی که میخورد از کدام مواد ساخته شده است، در کجا ساخته شده است و چی سود و ضرر های برای صحت او دارد.


The message on Women's Day


Thanks to 4500 readers all over the world !