از آنجایی که تجربه تلخ چهار دهه گذشته و به
خصوص شانزده سال اخیر در افغانستان نشان داد، امکان ندارد از قتل عام مردم، از
انفجار، از انتحار و از کشته شدن مردم ملکی درین مملکت جلوگیری شود. همه به خوبی
میدانیم که هیچ کسی درین کشور صادقانه وظیفه خود را انجام نمیدهد. ازین انفجار ها
و انتحار ها به این نتیجه رسیدیم که برای کسانی که در پشت این انفجار ها و انتحار
ها قرار دارند، هیچ فرقی نمیکند که چه کسی درین انفجار ها کشته میشوند. باید اعلام
کنیم که آنها هر روز یک تعدادی از مردم افغانستان را در هر گوشه ای ازین کشور به
قتل میرسانند و درین کار خود بسیار موفق هم هستند، چون هیچ کدام آنها در هیچ محکمه
ای هنوز مجازات نشده است.
ازینکه مردم افغانستان نمیدانند فردا چه کسی
کشته خواهد شد، بسیار نگران اند. بیائید کسانی را که در عقب این انفجار هاست،
شناسایی کنیم و منحیث مردم افغانستان با آنها یک قرار داد و معامله صادقانه انجام
دهیم.
مردم افغانستان باید به آنها اعلام کنند که ما
به این نتیجه رسیدیم که همه ما را آهسته آهسته به قتل میرسانید، و ما در مقابل شما
هیچ کاری نمیتوانیم. شما در هر انفجار تعدادی از کودکان، خانم ها و جوانان
افغانستان را میکشید، که تعداد آنها در هر سال به هزاران نفر میرسد. آیا امکان
دارد که این مسئله قتل عام مردم افغانستان را به یک پروسه داوطلبانه تبدیل کنیم؟
در افغانستان تعداد زیادی از مردم وجود دارند که
همین اکنون به مرگ خود راضی اند، چون نه خانه دارند، نه کار و وظیفه دارند، نه غذا
برای خوردن دارند و سر پناهی که در زمستان های سرد، در زیر آن پناه ببرند. آگر
کسانی که انتحار و انفجار میکنند، برنامه خود را به طور داوطلبانه اعلام کنند،
بهتر خواهد بود چون تعداد زیادی کسانی که آرزوی مرگ دارند، میتوانند به شکل
داوطلبانه برای مرگ ثبت نام کنند و در همان محله ای که انتحار و انفجار میشود، در
همان لحظه معین حضور بهم برسانند تا کسانی که میخواهند بمیرند، همراه با کسانی که
میخواهند بکشند، همدیگر را ملاقات کرده، به طور ماهانه صد نفر که قبلاً ثبت نام
شده اند، به طور منظم و آگاهانه به قتل برسند تا دیگران از وحشت مرگ نا گهانی در
امان بمانند.
خوبی هایی که این برنامه خواهد داشت، میتواند
این مسئله باشد که بیشتر کسانی که از زندگی سیر آمده اند، درین حملات به قتل
میرسند و آن عده از کودکان، مادران حامله و خانم هایی که اکنون به فرزندان شان شیر
میدهند و به طور نا آگاهانه به قتل میرسند، نجات خواهند یافت و در عوض بیشتر کسانی
به این برنامه ثبت نام خواهند کرد که معتاد اند، که معیوب اند، که فقیر و گرسنه
اند و چیزی برای ادامه حیات خود ندارند.
از سوی دیگر کشور هایی که میخواهند مردم
افغانستان را به قتل برسانند، نیز به شکل درست آن به اهداف خود میرسند زیرا برای
آنها هیچ فرقی نمیکند که اول معتادان را بکشند یا بزرگسالان و کودکان را، چون هر
روز همه را یکسان به قتل میرسانند.
این تنها راهی است که نظر به توانایی های دولت،
وزارتخانه های کلیدی امنیتی و همچنان ریاست امنیت ملی افغانستان امکان پذیر است،
زیرا این نهاد ها هیچ کاری برای جلوگیری از قتل عام مردم افغانستان نمیتوانند،
تنها کاری که میتوانند این خواهد بود که آنها را در یک لیست ثبت نام کند تا مردم
بدانند که چه کسی ، در چه زمانی در کدام روز ، و در کجا کشته میشود. این کار
همچنان میتواند از ویرانی های ساختمان ها جلوگیری کند، زیرا میتواند در یک ساحه
دور از شهر، در یک جای مناسب انجام شود.
درین قرارداد حتی میتوان یک ماده ای اضافه کرد
که در آن به قاتلان حق داده شود که قومیت مقتولین، زبان مقتولین، و حتی تعداد مرد
و زن بودن آنها را اجازه داشته باشند، خودشان انتخاب کنند، چون حالا وقتی بر یک
جایی حمله میکنند، به درستی نمیتوانند آنگونه که میخواهند، مردمانی را میخواهند به
قتل برسانند، مورد هدف قرار داده نمیتوانند.
برای اینکه به قاتلان همان آزادی های طبیعی آنها
حفظ و داده شود، میتوانید در قرارداد یک ماده دیگر نیز اضافه کنید که قاتلان
بتوانند نوعیت به قتل رسانیدن مقتولین خود را انتخاب کنند. آنها بتوانند انتخاب
کنند که آیا میخواهند آنها را سنگسار کنند، اعدام کنند، یا اینکه به گلوله ببندند
و یا هم با حملات انتحاری و ماین گذاری کار را یک طرفه کنند.