۱۳۹۷/۰۲/۱۳

کلیشه، تعمیم و همسان پنداری

افکار کلیشه ای

در روانشناسی اجتماعی، یک کلیشه به عنوان "... یک باور ثابت، بیش از حد تعمیم یافته در مورد یک گروه یا طبقه خاصی از مردم" تعریف شده است. کلیشه تعمیم یافته است، زیرا فرض می شود که این اندیشه کلیشه ای برای هر فرد همان گروه درست است و صدق میکند. هنگامی که کلیشه بندی می شود، اعضای یک گروه همه یک سان و مشابه فرض میشوند، و فرضیه اشتباه این است که همه اعضای یک گروه ویژگی های مشترک دارند. یکی از مثال های کلیشه ای اندیشیدن این است که گفته میشود که "زنان ویدیوگیم بازی نمی کنند". ممکن است به این باور برسید که این بیانیه و فرضیه شاید درست باشد، اما این جمله برای این ساخته شده است که مرد ها ویدیوگیم بازی را بیشتر دوست دارند و میخواهند که به نوعی تحت سلطه مردان باشد و مردان بیشتر بازی کنند. کلیشه می تواند جهالت را گسترش بدهد و در بازتولید نادانی در جامعه نقش به سزایی داشته باشد، چون فرض میکند که تمام اعضای یک گروه باهم مشابه هستند. و یک فرضیه نادرست را به تمام افراد یک گروه تعمیم میبخشد. کلیشه برای پیشرفت مانع ایجاد میکند که منجر به ایجاد تعصب های عمیق در جامعه میشود. فرض بر این است که مردم یک شخص را فقط بر اساس اندیشه های کلیشه ای می شناسند

در اروپا اندیشه های کلیشه ای بسیار زیاد هستند و فرض بر این است که تمام مهاجرانی که وارد اروپا میشوند، مسلمان هستند. فرض بر این است که آنها همه مجرم هستند و فرض بر این است که آنها همه باید اصلاح شوند. فرض بر این است که آنها همه هیچ چیزی را نمیدانند و باید دوره های آموزش را ببینند تا با جامعه میزبان خود شان را وفق بدهند. فرض بر این است که مهاجران هرگز خانم های آزاد و بدون حجاب را ندیده اند و فرض بر این است که تمام مهاجران وقتی به اروپا میایند نمیدانند چگونه با خانم ها رفتار داشته باشند. فرض بر این است که مهاجران همه مریض و کثیف هستند و برای کشور میزبان مریضی هایی زیادی میاورند. فرض بر این است که مهاجران ...



هیچ نظری موجود نیست: