۱۳۹۶/۰۷/۰۴

Critical Review of What People do in Ashura in Afghanistan

بازدید حسین از مسجد ها و تکیه خانه های مردم شیعه در افغانستان
..................................................................................
و خدا گفت ای حسین، ای نواسه پیامبر خدا، برو برگرد یک بار به زمین و ببین که مردم در ماه محرم به یاد تو چه کار هایی میکنند!
و حسین همانند یک انسان عادی با لباس های فقیرانه به یکی از تکیه خانه های افغانستان داخل شد و در یک گوشه نشست. دید که یک مردی همانند یک افسانه قصه ای خانواده پیامبر و کشته شدن امام حسین نواسه پیامبر خدا را میکند. او چیز هایی در مورد خودش میشنید که اصلا واقعیت نداشت. سپس کسی دیگری آمد و نوحه ای خواند و دیگران شروع لباس های خود را کشیده و لباس های مخصوص سینه زنی بر تن کردند که همه مردان بودند و روی سینه ها و پشت شان جای زنجیر زدن برهنه بود و تعدادی سینه زنی میکرد، تعداد دیگر زنجیر میزد و تعداد دیگر قمه زنی میکرد. آن مرد نوحه میخواند و با نوحه ای او همه به نحوی سر خود را میشکستاند.
اشک بر چشمان حسین جاری شد و در دل خود گفت ای خدا! این مردم را چه شده است؟ آنها به یاد من گریه میکنند و خودشان را میزنند ولی من به حال نادانی آنها گریه میکنم.
هدف من این نبود. چرا پیروان من اینگونه شدند؟
حسین برخواست و رفت نزد ملا امام و گفت اگر اجازه میدهید من چند کلمه صحبت کنم؟ ملا به سراپای او نگاه کرد و گفت تو کی هستی؟ ما به هر آدم بی سر و پای اجازه نمیدهیم که درین منبر پاک بنشیند و به مردم هرچه دلش خواست بگوید.
حسین به نحوی قناعتش را فراهم کرد و رفت بر جای موعظه نشست و گفت.
آی مردم. من آمدم که به شما چیزی را بگویم. این کار هایی که شما میکنید هدف حسین نبود. من خیلی متاسف هستم که میبینم شما چگونه اهداف او را فراموش کرده و به چیزی مشغول شدید که به جسم، بدن و صحت خود شما صدمه میزند و آسیب میرساند.
همینکه نامی از حسین میکنید و از خانواده ای او یاد میکنید سپاس گذارم اما من امروز میخواهم به شما چیز هایی را در مورد اهداف حسین بگویم که بهتر از سینه زدن، زنجبر زدن و قمه زدن است.
من میخواهم در مورد اهداف حسین با شما صحبت کنم. از حسین لازم نیست که خدا و پیامبر بسازید. او مثل شما یک انسان عادی بود ولی هیچ وقت تسلیم انسان های پست، پلید و نیت های شوم آنها نمیشد.
حسین بر خلاف استبداد، ظلم و بی عدالتی مبارزه میکرد. او میخواست وضعیت شما مردم بهتر باشد، ولی پس از یک هزار و چهار صد سال، میبینیم که شما هنوز در همان وضعیت قرار دارید که حسین بر ضد آن میخواست مبارزه کند.
اگر حسین حالا در میان شما باشد و ببیند که شما به یاد او چه کار هایی میکنید و چه چیز هایی در مورد او میگوئید، او از شما ناراض میشود. بسیاری از قصه هایی که در مورد او میکنید، کاملا نادرست است و اینگونه که خودتان را میزنید و خون تان را میریزانید و با زنجیر و قمه خود را میزنید، اگر حسین در میان شما میبود، شما را منع میکرد و سخت نکوهش و سرزنش میکرد.
او نمیخواست که شما اینگونه از زندگی او یاد آوری کنید.
هدف او این نبود. او میخواست که همه انسان ها با هم برادر و برابر باشند و هیچ کسی بر کسی دیگری ظلم نکند. در آن زمان یزید پسر معاویه امپراتوری پدر کلان حسین را گرفته و از آن یک پادشاهی استبدادی ظالمانه ساخته بود که هیچ کسی از دستش در امان نبود. پیروان پدر بزرگ حسین از موجودیت این پادشاه خود خواه به ستوه آمده بودند. نه زن کسی از دست او در امان بود، نه ثروت کسی و نه هم کسی میتوانست در ساحه ای پادشاهی او در امنیت زندگی کند.
او هر اشتباهی که میکرد و هر حکم ظالمانه ای که میداد، در مخالفت با رهنمایی های پدرکلان حسین بود ولی یزید تمام حکم خود را از آدرس پدر کلان حسین صادر میکرد و میگفت که او گفته که پادشاه باید چنین کار هایی را بکند.
حسین با تمام ظلم، استبداد، بی عدالتی یزید مخالف بود و رنجی که از ناحیه حکومتداری نا سالم یزید بر مردم مستولی شده بود، را حس و درک میکرد و نمیخواست که مردم بیشتر از آن رنج بکشند.
یزید از حسین میخواست که با او همراه شود و هر کار اشتباهی که یزید میکند را حسین نیز تائید کند و بگوید که بلی پدرکلان من چنین چیزی گفته بود، اما حسین این را قبول نداشت.
او میخواست یک حکومت خوب برای رفاه مردم به وجود بیاید و حکومت باید مطابق دستورات پدرکلان حسین رفتار کند. مردم نیز از حسین توقع داشتند که جلو ظلم و استبداد یزید را بگیرد.
حسین تا آخرین رمق حیات با ظلم، استبداد و بی عدالتی مبارزه کرد و میخواست شما مردم از پیروان او باشید ولی شما امروز مشغول زدن بر سر و صورت خود هستید که به هیچ وجه این کار شما مورد تائید حسین نیست.
حسین نمیخواست که شما لباس سیاه بپوشید و بر پیشانی های تان تسمه های سبز با نام حسین بسته کنید. او نمیخواست که شما خودتان را با زنجیر بزنید. او نمیخواست که به نام حسین نوحه و شعر بخوانید. او نمیخواست که شما خون بدن تان را به نام حسین بریزانید. او نمیخواست که در موتر های رنگارنگ سوار شده و حدود یک ماه از یک تکیه خانه به تکیه خانه دیگر بروئید و شبها سر و صدا کنید و مردم را در خواب نگذارید. این هدف حسین نبود.

آنچه حسین از شما میخواهد این است:

1.       ظلم نکنید و اگر کسی بر شما ظلم کرد، ظلم را تحمل نکنید وبر ضد ظلم و استبداد مبارزه کنید.
2.       نگذارید حکومت بر دست انسان های نا اهل بی افتد که بر مردم فقیر ظلم کند.
3.       نگذارید انسان های ظالم و گمراه بر تخت پادشاهی بنشیند، از مردم فقیر مالیات بگیرد و بیت المال را برای مصارف شخصی خود اختصاص داده با پول مردم عیاشی کند.
4.       نگذارید که پادشاه ظالم بر زن و فرزند مردم تجاوز کند.
5.       نگذارید که یک انسان ظالم، قاتل، خونخوار و بی رحم بر شما حکومت کرده و هرچه دلش خواست را به نام قانون بر شما انجام بدهد.
6.       نگذارید کسی بی عدالتی کند.
7.       نگذارید کسی حق کسی دیگری را بخورد.
8.       نگذارید که یک تعداد مردم فقط به خاطر باور های شان مورد شکنجه قرار بگیرند.
9.       نگذارید که کسی از قدرت سوء استفاده کند.
10.   نگذارید که یک تعداد انسان ها قدرت را بگیرند و یک تعداد دیگر را بدون جرم و بدون کدام دلیل به قتل برسانند و زن و فرزند شان را برای خود کنیز و برده بگیرند.
11.   در راه رفاه زندگی همدیگر تلاش کنید.
12.   درس بخوانید و برای ایجاد بهترین سهولت ها در زندگی همه ای مردم تلاش کنید.
13.   جاده های تان را بسازید.
14.   مکتب های تان را بهتر بسازید.
15.   در تربیت و پرورش کودکان تان تلاش کنید.
16.   در بهترین بودن از نظر اخلاق و رفتار تلاش کنید.
17.   در تامین عدالت و برابری تلاش کنید.
18.   در ایجاد امنیت برای مردم تان تلاش کنید.
19.   نگذارید کسی از بیت المال استفاده نادرست کند.
20.   نگذارید پولی که حق فرزندان شماست، برای عیاشی حاکم منطقه تان مصرف شود.
21.   به جای اینکه برای حسین نذر میکنید، برایش وعده کنید که یک کتاب میخوانید، او به مراتب از شما خرسند تر میشود.
اینها اهداف اساسی حسین بود و اگر شما مردم این همه نیرویی را که صرف زدن بر سر و صورت خود میکنید، درین راستا به کار بی اندازید و در هر ماه محرم اهداف اصلی حسین را یاد آوری کنید و مردم را به سوی رفتن در مسیر درست هدایت کنید، هم زندگی شما بهتر میشود و هم روح حسین شاد میشود.

شما نوحه خوانی، مرثیه خوانی را ترک کنید و به جای سینه زدن و زنجیر زدن این کار هایی را که من به شما گفتم را انجام بدهید.














۱۳۹۶/۰۶/۳۱

Afghanistan needs anti-racism and anti-discrimination laws

افغانستان به برنامه عملی و ایجاد قوانین مبارزه با تبعیض و نژادپرستی نیاز دارد

............................................................................................

مجمع عمومی سازمان ملل متحد از کشور های جهان میخواهد پس از تصویب اعلامیه دوربان، کشور ها باید با برنامه های واضح و عملی برای مبارزه با تبعیض، نژاد پرستی، نابرابری و بی عدالتی های موجود در کشور های شان مبارزه کنند و از نتابج ملموسی برای ملل متحد گزارش داده و مشکلات مردم خود را رفع کنند.
کنفرانس بین المللی دوربان برای مقابله با نژادپرستی، بیگانه هراسی و نابردباری که در سال 2001 برگزار شد، به واسطه چند ویژگی‌ نقطه عطفی در حقوق بشر در جهان امروز محسوب می‌شود که در واقع افغانستان نیز باید تمام معاهدات آنرا یک به یک در داخل کشور با برنامه ریزی و ایجاد قوانین بنیادی برای منع تبعیض، منع نژادپرستی، منع قومگرایی، منع بیگانه ستیزی و بیگانه هراسی عملی سازد و عدالت را در میان اقوام و نژاد ها و فرهنگ های مختلف افغانستان تامین کند، و گر نه پیامد های بسیار ناگواری برای افغانستان خواهد داشت.
افغانستان از هر نوع تبعیض زبانی، سمتی، دینی و مذهبی، نژادپرستی، قومگرایی، سمت گرایی، و آپارتاید نژادی رنج میبرد و پیامد های ناگوار آن هر لحظه جان صد ها نفر را به خطر می اندازد و مانع اصلی سر راه صلح افغانستان است. درز کردن اسناد مخکش از ارگ ریاست جمهوری بیشتر از پیش بر موجودیت مشکلات عظیم داخلی و نفاق میان قومی در افغانستان مهر تائید گذاشته و بحران تبعیض نژادی فراگیر در تمام سطوح نهاد های دولتی افغانستان را برملا و آشکار ساخت.
درز کردن این سند در واقع راه و مسیر تازه ای را برای مردم افغانستان و دولت مردان و سیاستمداران آگاه افغانستان گشوده است، تا آنها متوجه رسالت واقعی شان در جامعه افغانستان شوند که در طی چهل سال گذشته از نابرابری، بی عدالتی و بعد از قرن‌ها زندگی تحقیرآمیز، و بی عدالتی در نتیجه برده‌داری، استعمار کلاسیک و جدید و نژادپرستی سیستماتیک رنج کشیده و به شکل آپارتاید مردم افغانستان آسیب های فراوانی را متحمل شده اند. مردم افغانستان و همچنان جامعه بین‌المللی باید تصمیم بگیرند تا یک کنفرانس ملی در سطح افغانستان دایر گردد و در مورد اشکال بدخیم نژادپرستی، تبعیض، نابرابری ها، و پیامد های ناگوار آن برای مردم افغانستان صحبت کنند و بعد از آن همسویی خود را با کنفرانس و اعلامیه جهانی دوربان در بالاترین سطح مشارکت اعلام کنند و دولت افغانستان باید در عمل گام های مفید و سودمندی برداشته و به جامعه بین‌المللی اطمینان بدهد که اراده ای سیاسی برای مبارزه با پدیده شوم نژادپرستی، قومگرایی و تبعیض را دارند و در عمل با برنامه و نتایج ملموس و در همسویی با اعلامیه دوربان، از تجزیه، نفاق و آپارتاید میان قومی در بین مردم افغانستان جلوگیری خواهند کرد.
این آخرین شانس برای مردم افغانستان و جامعه مدنی این کشور در امر مبارزه با تبعیض، قومگرایی، نژادپرستی و آپارتاید است و این یکی دیگر از ویژگی های این کنفرانس ملی مبارزه با نژادپرستی، تبعیض و قومگرایی خواهد بود که برای اولین بار در تاریخ افغانستان به عنوان چراغی برای آینده، جوامع مدنی و سازمان‌های غیر دولتی در کنار دولت‌ افغانستان در مبارزه علیه نژاد پرستی، کینه توزی و تبعیض نژادی، نابرابری، محروم کردن گروهی از حقوق بشری به خاطر قوم، زبان، مذهب و یا دین شرکت کنند و نقش و اهمیت خود را در جنگ علیه نا برابری، بی عدالتی و نقض حقوق بشر نشان دهند.
مبارزه بر ضد نژادپرستی، تبعیض (زبانی، سمتی، مذهبی، دینی)، قومگرایی، نه تنها یک وجیبه ای دینی مردم افغانستان است، بلکه مسئولیت مستقیم دولتمردان و سیاستمداران افغانستان نیز است، چون پیامد های این پدیده شوم تمام اقوام افغانستان را به سوی قتل عام، جنگ های داخلی و از بین بردن و نابودی کشور رهنمون میسازد.
تامین عدالت و برابری و ایجاد فرصت های مساوی برای تمام اقوام، مذاهب، ادیان و نژاد های افغانستان یگانه راه به سوی یک افغانستان متحد، یکپارچه و قدرتمند است که میتواند تمام مشکلات مردم افغانستان را حل کند و همدلی، حمایت و همسویی مردم افغانستان با دولت این کشور را تقویت کند.
در افغانستان همیشه از یکپارچگی و وحدت ملی سخن گفته میشود، ولی متاسفانه هیچ اقدام عملی درین راستا انجام نشده است و این واکنش‌ های منفی همیشه از سوی بزرگترین سیاستمداران، دولتمردان و گروه ‌هایی صورت می‌گیرد که به اصطلاح داعیه دفاع ازحقوق بشر و دموکراسی دارند اما در عمل بطور وحشتناکی حقوق بشر را نقض می‌کنند
.
کنفرانس مبارزه با نژادپرستی، تبعیض، قومگرایی و همچنان مبارزه با فساد باید در سطوح دولت های محلی در سطح ولایات و ولسوالی ها برگزار شود و باید افغانستان شمول باشد تا تمام مردم این کشور آگاهی حاصل کنند و نتایج ملموس آنرا در زندگی خود لمس کرده و ببینند.
متاسفانه در افغانستان در تمام سطوح شاهد اشکال مختلف نقض حقوق بشر، نژاد پرستی، قومگرایی، تبعیض بر مبنای زبان، نژاد، مذهب، دین و منطقه هستیم و این باعث میشود که فرصت های شغلی ، تحصیلی، و حتی عرضه کوچکترین خدمات ملکی را از گروه های بزرگ مردم افغانستان سلب کند و آنها را از حقوق اساسی بشری شان که در قانون اساسی درج است، محروم کند.
یکی از موضوعات اصلی که در پروسه مبارزه بر ضد نژاد پرستی، تبعیض و قومگرایی باید مورد تاکید قرار بگیرد احترام به تنوع فرهنگی است، اما متاسفانه در افغانستان امروز جنبه‌های نفرت آمیز نژاد پرستی و تبعیض نژادی هنوز حذف نشده و ما شاهد اشکال جدید این پدیده غیر انسانی هستیم، که در این میان تداوم وجود آپارتاید دولتی در سرزمین ما، بدتر شدن وضعیت اسلام هراسی به خاطر فاصله گرفتن از درس های اساسی اسلام که همانا مساوات و برابری و عدالت است، و نقض حقوق اقلیتهای نژادی، زبانی، مذهبی، و دینی درین کشور هستیم که باعث ایجاد نفاق میان مردم افغانستان و ایجاد نگاه نژاد پرستانه به اقلیت های همچون برادران هندو، سیک، شیعه، هزاره، ازبک و تاجک درین سرزمین میشود و ما مردم را به نام های مختلف از همدیگر جدا میسازد. اعاده حقوق اقلیتهای قومی در افغانستان و مهمتر از همه ترویج ادبیات بهتر بر ضد نژاد پرستی در بین گروههای رادیکال، احزاب سیاسی تندرو، سیاستمداران و وکلاء در کشور ما میتواند وضعیت را بهتر بسازد و میتواند میزان نگرانی های جدیدی را که به خاطر درز اسناد مخکش باعث نگرانی در خصوص موج جدید نژادپرستی شده است، را کاهش بدهد.
در پایان راه‌ های مقابله با نژاد پرستی و تبعیض نژادی را به ترتیب میتوان با اولویت بندی و ایجاد برنامه منظم با یک اراده قوی سیاسی برای محو نابرابری در افغانستان و رد تبعیض، رد استبداد، رفع استندردها و برخورد های دوگانه و رفتارهای خام سیاسی و گزینشی افراد جاهل و نادان و پس از آن عزم جمعی و مشارکت فعال همه اعضای جامعه افغانستان و حمات بین‌المللی اعم از دولتی و غیر دولتی در جنگ علیه نژاد پرستی و تبعیض نژادی و سرانجام تاکید بر اجراء و تقویت برنامه های عملی و اجرای اسناد کنفرانس دوربان و کنفرانس ملی در سطح افغانستان به عنوان ارزشمندترین راهکار ها برای مبارزه با نژادپرستی در سطح ملی افغانستان دانست.






۱۳۹۶/۰۶/۲۲

یک استاد دانشگاه اروپایی در مورد افغانستان چه فکر میکند؟

خاطره جالب از یک دانشگاه اروپایی
.............................................
روزی در یک دانشگاه بسیار معتبر اروپایی که در مورد فرهنگ های مختلف صحبت میشد، اشتراک کرده بودم. درین میان یک استاد متعصبی صحبت میکرد که هر کلمه اش بوی تعصب میامد.

در میان صحبت ها در مورد مردمان مختلف دنیا، آداب و رسوم کشور ها، پرداخت به وضعیت زنان و درین میان عکس هایی از خانم هایی که به عنوان شخصیت های مهم و بزرگ دنیا مطرح شده اند، را به نمایش گذاشت. از هر کشور فرهنگش را به نمایش گذاشت و بلاخره درین میان یک خانم افغانستان را با یک چادری نیز بر روی پروجکتور گذاشت و همه خندیدند و گفت ببینید که درین دنیا چنین چیز هایی هم پیدا میشود و چنین مردمی هم زندگی میکنند که خانم های شان را در یک همچو لباسی زندانی میکنند.

همه به طرف من نگاه کردند چون در گردن من نام کارتی به نام افغانستان بود و همه مرا به عنوان یک اتن از مردم افغانستان حاضر در همان تالار میشناختند و انتظار داشتند چیزی بگویم.

من تبسم کردم و گفتم استاد من از شما یک سوال دارم. امیدوار استم که جواب سوالم را بدون تعصب و صادقانه بدهید.
گفت بفرمائید.

گفتم تصور کنید که در کشور شما 40 سال جنگ شود و همه چیز از بین برود و اشغالگران و نیرو های نظامی بیگانه از دو فرهنگ مختلف یکی اروپایی و دیگری مسلمان های عربی تندرو با نیرو های نظامی شان بر کشور شما حمله کنند.

و همچنان تصور کنید که خانواده شما دو تا انتخاب دارند. یکی اینکه بروند به طرف نیرو های اروپایی، ولی نیرو های نظامی اروپایی خانم و دختر شما را اسیر میگیرند. به دست و ران آنها هیروئین تزریق میکند و از آنها میخواهند که همیشه بدون لباس و برهنه مثل جاده های  چراغ سرخ یا رید لایت (RED LIGHT) در کمپ نظامی شان در اختیار آنها باشند تا از آنها سوء استفاده جنسی کنند.

ولی در آن طرف دیگر گروه های وحشی و نظامی هستند که وقتی بروئید خودتان را لت و کوب میکند، ولی از خانم و دختران شما میخواهند به خاطر اینکه در امان باشند و کسی آنها را آزار و اذیت نکند، و به آنها تجاوز نکند، چون دولت و نظم و امنیت وجود ندارد، فقط از آنها میخواهند که یک همچو لباسی بپوشند تا روی و موی شان برای مردان نظامی معلوم نشود تا مردان مسلح به آنها تجاوز نکنند.

حالا شما از بین این دو لشکر نظامی، با خانواده های تان که شامل خانم زیبای تان و دختران جوان و زیبای تان باشد، به کدام طرف میروئید؟

مرد رویش سرخ شد و گفت حتماً در آن صورت به سوی همان برقع (چادری) میروئیم.

گفتم حالا وضعیت افغانستان را درک کردید.

منظور من ازین سخنان دفاع ازین اندیشه نیست که باید هر خانمی چادری یا برقع بپوشد، و من هرگز طرفدار این نیستم، زیرا میخواهم خانم ها آزادی های فردی خود شان را داشته باشند و بتوانند با یک لباس منظم در رشد و ترقی کشور شان سهیم شوند و حق کار و تحصیل را داشته باشند، اما منظور من ازین سخنان این بود که شما به عنوان یک استاد دانشگاه نباید بر طرز لباس پوشیدن و مجبوریت های یک خانم اهل افغانستان اینگونه در یک دانشگاه تمسخر کنید و نباید با استفاده ازین مشکل شخصی یک خانم و مجبوریت های او، بر ضد آن ملت تبلیغ کنید.

گفت پس در مورد مواد مخدری که افغانستان تولید میکنید و خاشخاشی که کشت میکند چه میگویی؟

گفتم خاشخاش مواد مخدر نیست. یک گیاه است. نباید جانبدارانه قضاوت کنید. خاشخاش یک گیاهی است درست مثل دیگر گیاه های دیگر، اما اینکه از آن تریاک ساخته میشود و تریاک هم میتواند مفید باشد جای شک نیست. چون تعداد بسیار زیادی از کشور های دنیا از تریاک دارو های بیهوشی تولید میکنند که برای نجات جان انسان ها در بیمارستان ها استفاده میشود.
اگر من خاشخاش کشت میکنم، تو درست از آن استفاده کن.

گفتم اگر یک شخص چاقو میسازد و یک شخص دیگری ازین چاقو استفاده کرده و خودش را میکشد، آیا شخصی که چاقو میسازد مجرم است؟

گفت نخیر!

گفتم بلی چون آن شخص میتوانست از آن چاقو در آشپزخانه استفاده کند و با آن سبزی قطع کند.

حالا اگر شما خودتان را با خاشخاشی که یک دهقان در افغانستان کشت میکند، میکشید و از آن مواد مخدر درست میکنید، آیا آن دهقان مقصر است؟

در قدم اول تو میتوانی آنرا خریداری نکنی، در قدم دوم اگر خریداری کردی، از آن استفاده درست کن و از آن دارو بساز و برای نجات جان انسان ها استفاده کن.

در قدم سوم اگر آن دهقان کچالو کشت میکند، چرا تو به آن علاقه نشان نمیدهی؟ یعنی تو تنها خاشخاش و مواد مخدر را دوست داری و تنها همان چیزی را میخری که نابودت میکند.

اگر یک دهقان در افغانستان آنرا کشت نکند، تو از جای دیگری بدست میاوری.

حالا یک توجه به تولیدات کشور خودت بکن. کشور شما سلاح های کشتار جمعی میسازد که میلیون ها انسان را یک باره به قتل میرساند. حالا شما بگوئید که کشت خاشخاش ضرر بیشتر برای انسان ها دارد و یا تولید سلاح کشتار جمعی که از آن هیچ استفاده درستی به جز نابودی انسان ها نمیشود؟
همه کف زدند و استاد ساکت و مبهوت ماند و دیگر چیزی نگفت.
پس از آن دیگر با من بسیار با احتیاط و با احترام صحبت میکرد.





اروپائیان در مورد افغانستان چه فکر میکنند؟

در یک جلسه ای بسیار بزرگ در مورد افغانستان اشتراک کردم که در آن یکی از کارشناسان سیاسی و مشاوران ارشد ناتو تازه از افغانستان به اروپا برگشته بود.

او عکس هایی بسیار خرابی از وضعیت مردم افغانستان در روستا های پشتون نشین هلمند، ارزگان و قندهار را با خود داشت و میگفت که مردم افغانستان همه بی سواد هستند و به خاطر تقسیم نوبت آب جویچه های آبیاری برای زراعت با همدیگر همیشه در جنگ هستند.

میگفت آنها از آیساف توقع دارند که بیاید و برای شان در جنگ نوبت آب (نوبت اَو) که چندین نفر هر روزه به خاطر اینکه نوبت آبیاری از کیست، کشته میشود، میانجی گیری کند و بگوید که امروز نوبت آبیاری از کیست.

او میگفت که همه ای این گروه ها و خانواده ها مسلح هستند و هیچ کسی هم به نوبت خود قناعت نمیکند و هرکسی که تعداد افراد مسلح آنها بیشتر باشد نوبت آب دیگران را برای خود میگیرند.

او میگفت که جنگ شان با یکدیگر بیشتر بر سر آب یک جویچه است که از دریا جدا میشود و به زمین های شان میرسد اما آب آن جویچه به هیچ وجه برای آبیاری زمین های زراعتی همه ای آنها کافی نیست.

جالب این است که اگر بر سر زمین هر کدام آنها حدود 20 تا 30 متر چاه حفر شود، به آب میرسد، اما این مردم آن قدر فقیر هستند که توانایی که حفر کردن یا کندن یک چاه ها ندارند، و حاضر هستند برای گرفتن نوبت یک ساعته آب همسایه های خود را بکشند.

دولت در عرصه آبیاری زراعت اصلا به هیچ کسی کمک نمیکند.

او میگفت که بالاتر ازین گروهک ها قومندان های بسیار خطرناک و وحشتناکی هستند که صد ها و هزار ها نفر مسلح دارند که نه به دولت متعلق است و نه به کدام ارگان امنیتی و ما آنها را جنگ سالاران مینامیم و مردم خود افغانستان آنها را قومندان های مجاهدین مینامند.

آنها با زور اسلحه هر کاری بخواهند انجام میدهند و حتی والی ها و ولسوال ها را آنها استخدام میکنند. آنها هر نوع جنایتی، ظلم و استبداد را بر مردم میکند و هیچ کسی توان مندی محکمه کردن آنها را ندارد.

او میگفت که ما نه میتوانیم آنها را در آغوش بگیریم و آنها را از خود بسازیم، چون همه ای آنها جنایتکار و ناقضان حقوق بشر هستند که در دهه های گذشته میلیون ها انسان بی گناه را به قتل رسانده اند و نه میتوانیم با آنها مخالفت کنیم، زیرا آنها قویترین نیرو هایی هستند که میتوانند در یک چشم به هم زدن ما را شکست بدهند و با فریب و استفاده از نام دین مردم را با خود بکشانند.

او میگفت که دولت افغانستان بسیار ضعیف است و در چند تا شهر بزرگ وجود دارد، اما در روستا های افغانستان که حدود هفتاد فیصد افغانستان را تشکیل میدهد، دولت اصلاً وجود ندارد.

در شهر هایی که دولت وجود دارد، فساد به مراتب بیشتر از جا هایی است که دولت وجود ندارد، چون دولت فاسد ترین اشخاص را در راس مقامات دولت مقرر کرده است و نگاه این اشخاص به مقام و منصب شان خدمت به مردم نیست، بلکه نگاه شان از رسیدن به یک مقام دولتی این است که چه مقدار پول را میتوانند از راه ها نادرست و غیر قانونی از مردم به زور بگیرند.

مقامات دولتی به جای اینکه به فکر عرضه خدمات به مردم باشند، بیشتر به فکر ایجاد مشکلات برای مردم است، تا مردم به آنها برای امضاء رجوع کنند و آنها بتوانند از آنها رشوت بگیرند.

او همچنان میگفت که حدود 60 فیصد خاک افغانستان در دست نیرو های مسلح مخالف دولت است که با اسلحه بر مردم ظلم و استبداد میکنند و آنها فقط چیزی که به مردم میدهند، سنگسار، اعدام، دست قطع کردن و ایجاد وحشت میان مردم بی دفاع و غیر مسلحی است که به هیچ عنوان نمیتوانند از خود دفاع کنند.