افغانستان از جنگ کشور های عراق، سوریه و فلسطین و از
استثمار و استعمار کشور های افریقایی توسط کشور هایی اروپایی چه چیز هایی میتواند
بیاموزد؟
شباهت های جنگ افغانستان با عراق، سوریه و فلسطین در این
است که اکثریت مردم آن کشور ها نیز مسلمان بوده و بدون کدام دلیل موجه مورد تهاجم
کشور های تندرو مسیحی واقع شده اند. هدف اصلی تهاجم بر این کشور ها از بین بردن
نفوس مسلمان این کشور ها و تغییر دین مردم به مسیحیت و بنیانگذاری یک کشور جدید با
دین مسیحیت میباشد که هرگز در مطبوعات اعلام نمیشود. بجز فلسطین که آن کشور اسیر
تله پاک سازی اروپا از حضور یهودان شد که هنگام هلوکاست و فرار آنها به سوی فلسطین
برای ایجاد یک کشور جدید یهودی در آن سرزمین به کمک کشور هائیست که میخواهند از شر
یهودیان خودشان را رهایی ببخشند. اما چرا فلسطین؟ به دلیل اینکه فلسطین یک کشور
مسلمان نشین فقیریست که از کشور های دیگر اسلامی منزوی شده است و هیچ کشور دیگر نمیخواهد
از آنها حمایت و پشتیبانی کند و از سوی دیگر، اهمیت تاریخچه این سرزمین برای پیدایش
و گسترش دین و آئین حضرت موسی است، که آنرا برای یهودیان یک کشور قابل تسخیر و
قابل اشغال ساخته است.
بنابر سیاست های کشور های اشغالگر درین سرزمین ها، این کشور
ها باید یک دلیلی برای مداخله داشته باشند، تا بتوانند با تغییر افکار عامه با
بهانه های ساختگی و غیر واقعی، به سوی آن سرزمین ها لشکر کشی کنند.
دلیل اصلی بوجود آمدن گروه های تندرو اسلامی چون طالبان،
داعش، حزب اسلامی، مجاهدین، و ازین قبیل گروه ها در قدم اول شکست دادن حریفان
مشغول در آن سر زمین ها مانند روسیه بود و سپس گسترش لشکر نظامی کشور های هم پیمان
اشغالگر در آن سرزمین هاست.
بزرگترین درسی که از جنگ کشور عراق میشود گرفت این است، که
اگر کشوری مورد تهاجم قرار میگیرد و اگر با اشغالگران همکاری نکرد، مورد حمله
خطرناکتر گروه های تروریستی بوجود آمده توسط کشور های اشغالگر قرار خواهند گرفت.
از بین رفتن آثار تاریخی عراق، بوجود آمدن گروه تروریستی درین
کشور شباهت های بسیار زیاد با همان شرایط افغانستان دارد.
افغانستان در خطرناک ترین مرحله تاریخ خود قرار دارد، طوری
که مشکلات داخلی این کشور از یک سو، مانند گرایش اقوام پشتون به تندروی دینی و
طالبانیسم و تمامیت خواهی و از بین بردن اقوام دیگر درین سرزمین که شباهتی زیادی
به نازی های کشور آلمان دارد که میخواستند یهودی ها را در آن کشور نابود کنند
(هولوکاست)، از سوی دیگر پارچه پارچه ساختن این کشور توسط نیرو های خارجی و بیگانه
و حضور فعال آنها در داخل کشور، و از جانبی هم حمایت پاکستان و عربستان از گروه
های فشار خارجی بر افغانستان (طالبان) این کشور را تا مرز نابودی تدریجی میکشاند.
جنگ کنونی سوریه درست شباهتی زیادی به جنگ تاریخی افغانستان
یعنی "جنگ سرد" دارد که همان جنگ میان روسیه و امریکا بود. کشوری که
رهبر خوب نداشت، و رهبر کشور پشتیبانی و حمایت مردمی نداشت و درکی از منافع ملی
مردم خود نداشت، و نتوانست با دیپلوماسی مناسبات سیاسی خود را با کشور های جهان
حفظ کند، به زودی تضعیف شده و مورد حمله کشور های دیگر قرار میگیرد.
در دنیای سیاست امروزی، ضعیف پامال است. و هر کشوری که
نتوانست ملت خود را که متشکل از اقوام، ادیان، زبانها و گروه های مختلف اند، را با
رعایت حقوق مساوی و عدالت اجتماعی یکپارچه ساخته و بر ضد گروه های ویرانگر کشورش
منسجم سازد، به زودی پارچه پارچه شده و اشغالگران بر آنها مسلط میشوند.
افغانستان توان تحمل مشکلات داخلی را ندارد. این کشور نباید
درین مرحله از تاریخ خود، مشکلات داخلی داشته باشد، چون از بیرون مورد تهاجم قرار
گرفته است. افغانستان توان تحمل تمامیت خواهی یک قوم بر اقوام دیگر را ندارد.
افغانستان توان تحمل ملاهای دیوانه را ندارد و نه هم توان جبران سیاست های کودکانه
داخلی مبتنی بر یکه تازی یک شخص را ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر