حکومت وحدت ملی در افغانستان
حکومت وحدت
ملی در افغانستان یک اصطلاح نادرست است، چرا؟ برای اینکه درین کشور، یک ملت واحد وجود
ندارد و اگر وجود داشته باشد، نیاز برای وحدت آن نیست، چون کلمه ای ملت خود به مردم
یکپارچه یک کشور اطلاق می شود، که در افغانستان وجود ندارد.
این کشور
در حقیقت از اقوام متفاوت، با فرهنگ ها و زبان های متفاوت، با ادیان و مذاهب متفاوت،
و از فرقه ها و احزاب متفاوت تشکیل شده است. این کشور به حکومت وحدت ملی نیاز ندارد،
بلکه به یک نظام قدرتمند مبتنی بر عدالت و مساوات فرد محور نیاز دارد، که قوانین آزادی
خواهانه برای همه ای اقشار متفاوت را تطبیق کند، و در عین زمان برای تقویت هر زبان،
هر دین، هر مذهب و هر فرهنگ و قوم این کشور بر اساس معیار های شایسته سالای و مساوات
در برابر قانون و عدالت اجتماعی و از بین بردن هر نوع تبعیض و تحمیل و سلطه جویی های
یک قشر بر قشر دیگر بپردازد. هر قوم، هر دین، هر مذهب و هر زبان و هر فرهنگ این کشور
باید خود را امن احساس کند و خود را از هر نوع تهاجم و حمله ای میان فرقه ای در امان
ببینند.
این گونه
می شود یک ملت را بوجود آورد. و در میان یک ملت همدلی و همدیگر پذیری را به وجود آورد.
و یک حس مربوط به این سر زمین بودن را در میان هر قشر جامعه ایجاد کرد. و حمایت آنها
را برای بهبودی همه ای اقشار جلب کرد. یک کودک شیعه هزاره باید حق این را داشته باشد
که در مکتب مذهب خودش را بیاموزد، یک کودک هندوی افغانستان باید این حق را داشته باشد
که در مکتب دین خودش را فراگیرد یک کودک قندهاری باید حق این را داشته باشد که اگر
بخواهد به زبان پشتو درس بخواند، یک کودک ازبک باید در مکتب حق این را داشته باشد که
الفبای زبان ازبکی را بیاموزد. یک کودک سیک افغانستان باید این حق را داشته باشد که
در مکتب درس دینی خودش را بخواند.
سند تحصیلی
و تخصصی یک جوان هزاره بامیان یا یک پشتون قندهار، یا یک هندوی باغ بالا، یا یک جوان
ازبک میمنه برای مردم این کشور یک ارزش مساوی داشته باشد و برای همه ای آنها یک نوع
سهولت ها را فراهم کند. پس از حل مشکلات داخلی و یکپارچه ساختن مردم این کشور، به آسانی
و با قوت همه ای اقشار می توان به مشکلات خارجی توجه کرد.
A government of national unity in Afghanistan
A government of national unity in Afghanistan is not an appropriate term to use, why? Because in this country, in practice such a thing
as a “nation” does not exist, to work for its unity, but if it does exist, there’s
no need for its unity, because the word nation refers to an already integrated and
united people of a country which is not the case in Afghanistan.
The country, in fact, has been formed from a number of different
ethnicities, different cultures and languages, with different religions and different sects and
parties. This country does not need a government of national unity, but a
powerful system based on justice and equality, need based and individual-centered,
with the implementation of liberal laws for different classes equally, and at
the same time supportive and strengthening the different languages, different
religions, every branch of religion (mazhab) and different cultures in this
country based on criteria of social justice and equality before the law and to
eliminate all forms of discrimination and the imposition and dominance of one
class over another class. Every ethnicity, every religion, every language and
every culture must feel secure themselves from any kind of invasion and the
sectarian attacks of other classes.
These steps can create a nation. Amongst the nation, it can create the
ability to accept each other’s differences and it can create empathy towards
each other. The feeling of belongingness to this land among every class of
society can also be established. These steps can also gain their support for
the development of all classes. A Shiite Hazara boy should have the right to study
his own religion at school. An Afghan Hindu child should have the right to
learn his own Hindu religion at school. A Pashtoon child of Qandahar should
have the right to study all his lessons in Pashto at school. An Uzbek child
should have the right to learn the alphabet of Uzbeki language at school. An
Afghan Sikh child should have the right to study his own religion at school.
The diplomas and certificates as well as the professional knowledge of a
young Hazara boy from Bamyan or Pashtun boy from Kandahar, or a Hindu from
Baghe-e-Bala or an Uzbek boy from Faryab province, should be dealt with equally
and must have an equal value for all of them and provide the same kind of job
opportunities and ease for all. After solving all these internal problems, by
having a unified nation formed by heterogynous classes as equal people of this
country, people can easily with the strength of all classes face and resolve all
external problems.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر