۱۳۹۶/۰۱/۰۷

معیار های محافظتی برای زنده ماندن مهاجران و پناهندگان اهل افغانستان در اروپا



Protective measures for survival of migrants and refugees in Europe



وضعیت امنیتی برای مهاجران اهل افغانستان رو به وخامت نهاده است، زیرا احزاب تندرو و افراطی دست راستی با سیاست های ضد مهاجرت در حال رشد و گسترش اند.
حملات نژاد پرستانه و اسلام هراسانه برای مهاجران مسلمان اهل افغانستان رو به افزایش نهاده است طوری که در هر ماه چندین شخص از مهاجران و پناهندگان اهل افغانستان جان های شان را از دست میدهند.
1.       مسمومیت غذایی چیست؟ تعداد زیادی از مهاجران در اثر الودگی آب و غذا جان شان را از دست میدهند، بناءً لازم است آب و یا غذایی را که از دست اشخاص نا شناس به شما میرسد، نخورید تا از مسمومیت غذایی در امان باشید. تعداد زیادی از مهاجران اهل افغانستان فقط به خاطر دریافت یک وقت غذای رایگان از جانب اشخاص ناشناس به بیماری های گوناگونی مبتلا شده اند. پناهندگانی که کار های اجباری میکنند، لازم است که غذا های شان را در یک مکان مناسب و غیر قابل دسترس دیگران نگهداری کنند تا مبادا کسی غذای آنها را مسموم سازد.
2.       لباس های آلوده به مواد کیمیاوی: یکی دیگر از مواردی که مشاهده شده است، لباس و یونیفورم کار از جمله دستکش، کلاه، لباس و بوت های آلوده به مواد کیمیاوی و بیالوژیکی چندین تن از پناهنگان اهل افغانستان را در کار های اجباری از بین برده و یا آسیب های جدی به آنها وارد کرده است که باعث قطع دست و یا پاهای آنها شده است. برای جلوگیری ازین نوع حملات لازم است که مهاجران و پناهندگانی که لباس و یونیفورم کاری دریافت میکنند، نباید آنها را به زودی به تن کنند، بلکه باید اول آنرا خودشان بخرند و یا اینکه خودشان برای خود بسازند تا مطمئن باشند که لباس های شان آلوده نیست.
3.       تنها در محلات کاری دور دست: تعدادی از مهاجران و پناهندگان اهل افغانستان بخاطر تنها بودن شان در ساحات دور دست کاری مورد حملات نژاد پرستانه قرار گرفته اند. لازم است پناهندگان در حد امکان در محلات نزدیک شهر ها کار کرده و همیشه با تعداد زیادی از دوستان خود در تماس باشند.
4.       استفاده از امواج و لیزر: تعدادی از مهاجران و پناهندگان اهل افغانستان از تهدید های لیزری و امواج گونه که بر چشم ها و اعصاب آنها تاثیرات منفی گذاشته است، سخن میگویند. آنها میگویند که در محل کار با این نوع مشکلات مواجه شده اند و یا هم شاید کار هایی به آنها سپرده شده باشد که دیگری کسی حاضر به کار کردن تحت آن شرایط نبوده است. مواجه شدن با اشعه ایکس و لیزر برای صحت انسان بسیار خطر ناک است و میتواند باعث بوجود آمدن سرطان در بدن انسان شود.
5.       کلاس های درس زبان آلوده: تعدادی از پناهندگان اهل افغانستان در یکی از کشور های اروپایی به دست گروه نژادپرست افراطی دست راستی افتاده بودند که آنها را به نام یاد گرفتن زبان داخل اتاق های میساختند که چوکی ها و تمام مواد درسی آنجا از قبل با مواد کیمیاوی و بیولوژیکی و حتی ویروس های مختلف آلوده شده بود. پناهندگان باید مواظب خودشان باشند.
6.       عملیات های ناخواسته: تعدادی از پناهجویان اهل افغانستان مورد حملات صحی و عملیات های ناخواسته شفاخانه های کشور های مختلف قرار گرفتند که در اثر آن حملات تعدادی از خانم ها به نام دروغی سرطان پستان، سینه های شان بریده شده بود و تعداد دیگری نیز جراحات سنگینی برداشته بودند که صحت آنها را برای همیش از آنها گرفته بود.
7.       دارو های خطرناک: تعدادی از پناهجویان اهل افغانستان در کشور های مختلف اروپایی مانند موش های آزمایشگاهی برای تزریق و تطبیق دوز های امتحانی دارو هایی که برای اولین بار روی انسان استفاده میشوند، مورد آزمایش قرار گرفته اند. این آزمایش ها بدون رضایت آنها و بدون اطلاع قبلی به آنها داده شده بود. اثرات ناگوار این دارو ها به صحت اشخاص مذکور آسیب های جدی بر جا گذاشت. پناهندگان نباید از داور یا دوا هایی استفاده کنند که هر داکتری به آنها مینویسد. داکتران اروپایی بیشتر نژاد پرست و با مربوط احزاب افراطی هستند و امکان دارد به پناهندگان آسیب های جدی برسانند.
8.       نفرت: نژاد پرستی، ناسیونالیسم، اسلام هراسی، مهاجر ستیزی، بیگانه ستیزی، وطن پرستی، نفرت از مسلمان و تبلیغ های نادرست در برنامه های تلویزیونی اروپا باعث میشود که افکار عمومی مردم اروپا بر ضد مهاجران و پناهندگان تحریک شود و این مسئله باعث میشود که هر شخص عادی که در ظاهر به سوی پناهندگان تبسم میکند، در باطن کوله باری از نفرت را در دلش بر ضد پناهندگان داشته باشد. نباید به هر تبسم و به هر سخنی اعتماد کرد زیرا خوشباوری تعداد زیادی از مهاجران اهل افغانستان را به پای مرگ کشانده است.
9.       معاینات صحی: تعداد زیادی از پناهندگان و مهاجران اهل افغانستان به نام معاینات صحی و یا هم به نام واکسین مورد حملات شدید نژاد پرستانه داکتران قرار گرفته و جان های شیرین شان را از دست داده اند. به هیچ کسی اجازه ندهید که شما و یا کودکان تان را به نام واکسین چیزی تزریق و یا پیچکار کند.
10.   معاینات خون: تعداد زیادی از پناهندگان و مهاجران اهل افغانستان ازین شکایت دارند که هنگام مراجعه به خاطر معاینات خون، کسانی که باید خون شان را میگرفتند، با سرنج چیزی را وارد شیریان های خون شان کرده و سپس خون شان را برای معاینه گرفته اند. آنها پس از دریافت مواد نا شناخته در خون شان به بیماری ها بسیار گوناگونی مبتلا شده اند.

اگر این نکات را رعایت کنید، ممکن است دیرتر زنده بمانید. در غیر آن روح تان شاد و یاد تان گرامی باد!

۱۳۹۶/۰۱/۰۵

Europe suffers from Islamic radicalism or Islamophobia?


In many occasions and in the political sphere in Europe what is always discussed and what really concerns people is a kind of fear and hate about the growing radicalization all over Europe. 

I have attended many meeting and even the New Year’s celebrations of the people of Afghanistan where a number of foreigners stand up and ask the people of Afghanistan not to be radicalized. 

But one really talks about how many Afghan refugees or asylum seekers are murdered by the right wing nationalist parties’ attacks all over Europe in the refugee camps every year. 

No one really talks about the violation of human rights against the asylum seekers in Europe and how they suffer from racist xenophobes and those who fear Muslims for no reasons. 

No one really speaks about those Afghan asylum seeker children who execute themselves because of the behavioral harassment and stress and depression caused by the right wing nationalist all over Europe. 

No one seems to care about those Afghans who are kept in the detention centers for years who even sew and seal their lips with needles and threads to make the people understand the pain he feels but no one really cares. 

No one in Europe cares about the families who lost their family members, some members of the families are there in Greece and some children escaped from there and they are now in different refugee camps in different countries in Europe. 

No one seems to be interested to talk about the how many bombs were thrown on the civilians houses by the drones in Afghanistan and how many houses were destroyed and how many families were murdered and how many have managed to escape to Europe? 

No one in Europe is interested to talk about the violations of human rights against the asylum seekers from Afghanistan by the nationalist groups such as BNO Shipka and how many asylum seekers are being murdered by armed men who attack them kill them, imprison them torture them rape them and deport them right on the borders which literally means sending back with nothing to nowhere which increases their chanced of death by 80 %. 

No one dares to talk about discrimination, racism, prejudice, intolerance, stereotypes, bias, social stratification and injustice being forced and implemented against them but they dare to ask them directly no to be radicalized. 

What we really see in Europe is xenophobia and Islamophobia along with the raise of the right wing nationalism which paves the way for fascism and Nazism that may claim the lives of many Muslims refugee and asylum seekers all over Europe, if there would be no action taken against these issues under consideration. 


۱۳۹۵/۱۱/۱۳

آیا افغانستان به تفرقه میان اقوام و مذاهب نیاز دارد یا به اتحاد و همدلی؟

میبینم کسی میگوید که من پشتون هستم و پشتون ها قوم برتر هستند، زبان پشتو زبان رسمی و اول افغانستان است و افغانستان ممکلت تنها پشتون هاست. میبینم که کسی میگوید که من تاجک هستم و قوم تاجک بهترین قوم افغانستان است، این قوم وارث اصلی میراث های فرهنگی افغانستان بزرگ و تاریخی بوده است. میبینم که کسی میگوید که من هزاره هستم، هزاره ها بهترین مردم در میان مردم افغانستان است، سید، پشتون و دیگر اقوام افغانستان اقوام خوبی نیستند و لهجه هزارگی را یک زبان جداگانه میپندارند و میگویند که زبان هزارگی بهترین زبان های افغانستان است. میبینم که کسی دیگری میگوید که من ازبک هستم و ازبک ها بهترین قوم افغانستان است. کسی دیگری میگوید که من سید هستم و سادات بهترین قوم و بهترین مردم افغانستان است. کسی دیگری میگوید که من پشه ای هستم و زبان پشه ای زبان شیرین و مردم پشه ای بهترین مردم افغانستان است. کسی دیگری میگوید که من نورستانی هستم و نورستانی بهترین مردم افغانستان است و زبان و فرهنگ نورستانی یکی از بهترین زبان ها و فرهنگ های افغانستان است. کسی افتخار میکند به اینکه سنی است و دیگری افتخار میکند به اینکه شیعه است. یکی سنی را خوب میداند و شیعه را بد و دیگری شیعه را خوب میداند و سنی را بد. یکی میگوید که من هندوی افغانستان هستم و ما مردم مظلوم ترین طبقه در افغانستان هستیم و دیگری میگوید که من سیک هستم و مظلوم ترین قشر این جامعه هستم.

... و اما من مربوط هیچ کدام این گروه ها نمیشوم. من نسلی هستم که فراتر ازین مسائل می اندیشم و خودم را مربوط به جامعه ای انسانیت میدانم. من فکر میکنم که مربوط همه ای این اقشار میشوم و همه ای این مردمان پاره های تن من هستند. من پشتون هستم و بسیار روان به زبان پشتو صحبت میکنم. من تاجک هستم و بسیار خوب به زبان دری صحبت میکنم و من هزاره هستم و بسیار خوب به زبان هزارگی صحبت میکنم. من ازبک هستم و زبان ازبکی را دوست دارم و میخواهم این زبان رشد کند، صاحب الفبا و رسم الخط شود و کتاب های بسیاری به این زبان نوشته شود. من زبان نورستانی و پشه ای افغانستان را دوست دارم و میخواهم این زبان ها رشد کنند و به تعالی برسد و کتاب های زیادی در کشور من به زبان های پشه ای و نورستانی نوشته شود. من هم سنی هستم و هم شیعه هستم. من مربوط همه این گروه ها میشوم و هر دین، هر مذهب و هر زبان افغانستان را مانند گهر های با ارزش و قیمتی میدانم که از اجداد ما برای ما به میراث مانده است و ما وظیفه داریم در راستای پالایش و ارزشیابی همه ای آنها تلاش کنیم و اجازه دهیم هر کدام این گهر ها از زیر خاک و خاکستر تبعیض، بد بینی ها، کهنه فکری ها، جهالت، تعصبات میان تهی و ویرانگر و به دور از بخل و کینه های میان فرقوی بدرخشند و ارزش هایش را بر نسل های آینده منعکس سازند تا باشد که در پرتو این ارزش ها، ما بتوانیم یک جامعه ای سعادتمند و مترقی را در پرتو نور این ارزش ها و میراث های فرهنگی مان، که مملو از صلح، محبت، همدیگری پذیری، احترام متقابل به حقوق و ارزش های همدیگر به وجود بیاوریم.

ما نسلی هستیم که همه چیز افغانستان مربوط ماست. ما نسلی هستیم که تاریخ بار سنگینی را که در نتیجه کمکاری های چندین نسل گذشته بر روی هم افشانده شده است، باید به دوش بکشیم و اشتباهات آنها را اصلاح کنیم و هر اشتباهی که ممکن است سوء تفاهم را به میان آورد و اختلاف را در بین مردم عزیز افغانستان دامن بزند، را بر طرف و اصلاح کنیم.

ما نسلی هستیم که وظیفه داریم به همه چیز از یک زاویه ای دیگر و از یک منظر جدید نگاه کنیم و نگذاریم اشتباهات گذشته که اقوام افغانستان را به جان یکدیگر انداخته بود، دوباره تکرار شوند.

ما نسلی هستیم که نباید شعار های اشتباه نژادپرستانه را تکرار کنیم، چون میدانیم که نژاد پرستی باعث نابودی میلیون ها انسان در سراسر جهان شده است و منزلگه آخر نژاد پرستی قتل عام است.

ما نسلی هستیم که باید این جرئت را داشته باشیم که خوب را خوب بگوئیم و زشت را زشت بگوئیم. ما باید این جسارت را داشته باشیم که بدون در نظر داشت هر نوع مسائل دیگر، انسانیت را معیار قرار دهیم و اگر کسی جرمی مرتکب شد، بدون اینکه قوم و نژاد و زبان او را در نظر بگیریم، باید جرم را محکوم کنیم و اگر کسی، و لو از هر قومی باشد، کار مثبتی انجام داد، تشویقش کنیم و حمایتش کنیم.

ما نباید به گذشته های تاریک نگاه کرده و همان مشکلات مشابه را به آینده ها نیز انتقال دهیم، بلکه به گذشته نگاه کنیم و از آن عبرت بگیریم و به آینده نگاه کنیم و آینده را با درس هایی که از گذشته گرفتیم، بهتر بسازیم.

 ما باید نسلی باشیم که مشکلات افغانستان را با مطالعات علمی به طور دقیق شناسایی و تحلیل کنیم و بهترین راه حل را برای آن پیدا کنیم. ما ببینیم که اگر افغانستان از نداشتن سیاستمدار خوب رنج میبرد، جوانان را برای مطالعه و تعقیب رشته علوم سیاسی ترغیب کنیم. ما اگر میبینیم که افغانستان داکتر خوب ندارد، باید جوانان را برای تعقیب رشته های مختلف علوم طبی تشویق کنیم و هرنوع موانع سر راه آنها را از بین ببریم تا دیگر مردم افغانستان مجبور نباشند برای تداوی به کشور های پاکستان، ایران و هندوستان سرگردان شوند.

ما اگر میبینیم که افغانستان در اثر چهار دهه جنگ از نظر سطح سواد و دانش رو به بحران میرود، باید روی کیفیت تعلیم و تربیت و روی ترویج فرهنگ کتاب خوانی تلاش کنیم.

ما اگر میبینیم که افغانستان در اثر چهار دهه جنگ از نظر اخلاقی رو به فساد میرود، باید روی ایجاد معیار های اخلاقی تاکید کنیم و جوانان را از نظر سطح دانش و شیوه ای تفکر به حدی برسانیم که اگر برای مدیری کسی پیشنهاد رشوه میکند، مدیر برایش بگوید که من نمیخواهم حق کودکانت را بخورم، پولش را در جیبش بگذارد و وظیفه اش را بدون گرفتن رشوه به درستی انجام دهد.

اگر میبنیم که در افغانستان جنگ ادامه پیدا میکند، باید به جوانان وظیفه بدهیم که دلایل و علت های اصلی جنگ در افغانستان را مطالعه و جنگ را ریشه یابی کنند و برای رسیدن به صلح واقعی تلاش کنند.

اگر میبینیم که جنگ ادامه پیدا میکند و کشور ما را ویران میکند، باید راه های رسیدن به صلح را عوض کنیم و دیدمان را نسبت به صلح تغیر بدهیم و صلح را مطالعه کنیم که چیست و چگونه میتوان به صلح رسید.

اگر میبینیم که در کشور ما عدالت وجود ندارد، باید عدالت را مورد مطالعه قرار دهیم و راه رسیدن به عدالت را هموار کنیم و باید مطمئن شوئیم که راهی که کشور ما به سوی آن روان است، روزی به عدالت، آزادی و خود کفایی خواهد رسید.



۱۳۹۵/۱۱/۰۵

خانم های فقیری که مجبور میشوند گدایی کنند

روزی در یکی از جاده های کابل در یک تکسی نشسته بودم و از جاده ای میگذشتم که نا گهان در اخبار شنیدم که رئیس جمهور افغانستان با اروپا قراردادی امضاء کرده تا مهاجران اهل افغانستان دوباره به کشور برگردند. درین هنگام صدای انفجاری به گوش ما رسید و راه ها بند شد و گفتند که درین جاده، در چند صد متری شما انفجار و انتحار شده است و صد ها نفر زخمی و کشته شده اند و تعداد زیادی از مردم همه به هر سو میدویدند.

از تکسی پیاده شدیم و هرچند که به منزل نرسیده بودیم، اما پول آنرا دادیم، چون میدانستیم که دیگر ازین جاده نمیشود عبور کرد. در گوشه ای سراسیمه نشستیم و دیدیم که نیرو های امنیتی همه راه ها را بستند و به هیچ کسی اجازه نزدیک رفتن به زخمی ها و قربانی های این حملات تروریستی را نمیدادند.

به هر سو صدای گریه بود. چون این روز یک روز زمستانی بود، همه جا پر از برف بود، اما در آن سوی جاده خانمی را دیدم که با یک کودک چند ماهه در آغوشش، در هوای سرد و در جاده ای پر از برف، بر روی سنگی با چادری آبی اش نشسته و گدایی میکند.

نزدیکش رفتم و به جیبم دست انداختم و ده افغانی را کشیدم و به دستش دادم. دعا کرد و گفت خدا خیرت بته ...

از او پرسیدم که مردم کمکت میکنه؟ گفتم آیا مردم افغانستان یک ملت غریب پرور و فقیر نواز است؟ آیا به تو خیرات میدهند؟ خانم با آواز پر از گریه گفت که از صد نفر، دو نفر اگر خیرات بدهد، بقیه یا راه شان را چپ میکنند و یا هم اصلا به صدای من گوش نمیدهند. زمانی مرد های افغانستان زنده بودند و خودشان را بسیار با غیرت می دانستند اما حالا کجا شد آن غیرت شان؟ آن ننگ افغانی شان! آن نام و نشان و عزت و ناموس ... وغیره و غیره ... یا کلش لاف و پتاق بود؟ این خانم گدا گفت که من درین شهر مردی را نمیبینم که بیاید و به خانم هایی گدایگری کمک کند که خودشان با جنگ و اسلحه برداشتن، خانه های شان را با پرتاب راکت و آوان ویران کردند و شوهران و پسران شان را از آنها گرفتند، آیا مردانگی این مرد های افغانستان همین است؟ خانه خود و هموطنان خود را ویران کردن همت و مردانگی است؟

پرسیدم که خانم اگر کسی به تو کمک نمیکند، رئیس جمهور میخواهد تمام مهاجران را به افغانستان برگرداند، آیا جایی در کنارت باقی است که آنها هم بیایند و در کنار تو بنشینند؟

خانم گفت اگر میایند بیایند، اما اینجه کسی به کسی کمک نمیکند. مردم این شهر همه خود غریب و بی نوایند و از چهل سال جنگ طوری آسیب پذیر شده اند که در پایین ترین سطح فقر زندگی دارند و نزدیک است انسان انسان همنوع خود را بخورد. این مردم بیچاره اگر چیزی داشته باشند، از خودشان اضافه نمیکند که به کسی دیگری ببخشند. به امید این دولت و این ملت فقیر از اروپا آمدن اشتباه بسیار بزرگی است.   

هرچند که در اروپا هم رزوگار مهاجران چندان خوب نیست و در هرجایی کشته میشوند و در بدترین شرایط با حملات نژادپرستان و اسلام هراسی مواجه اند، اما باز هم شاید همان مرگ ها در کمپ های مهاجرت و ظلم و ستم مسیحیان بر مهاجران مسلمان افغانستان بهتر از وضعیت افغانستان باشد.

اگر این دولت کمک میتواند، باید اول کسانی را کمک کند که در داخل افغانستان هستند، و قبل ازینکه آنها مهاجر شوند باید کمک کند. وقتی آنها به بسیار سختی با قبول کردن زحمات بسیار زیاد و فروختن تمام دارایی های شان، خودشان را به اروپا میرسانند، دوباره خواستن آنها به افغانستان، درین وضعیتی که نه امنیت وجود دارد و نه هم کار و نه هم کدام راهی برای زنده ماندن، پس به کدام امید بیایند؟ درین کشور بجز انتحار و انفجار دیگر هیچ چیزی پیدا نمیشود.

آنچه درین کشور بسیار زیاد پیدا میشود، مرگ است، مرگ انسان ... همین انفجاره دیدی؟ هر روز مثل این انفجار و انتحارست ... در یک گوشه نه در گوشه دیگر ...

اگر حساب کنی، در سراسر افغانستان همه روزه چند تا انفجار و انتحار میشود.

سپس خانم با گلوی پر از بغضش گفت که ما زمانی یک زندگی بسیار خوب و آبرومند داشتیم. شوهرکم همرای سه تا بچه جوانم دوکان داشتند، همین طالبای انتحاری در نزدیک دوکان ما خود را انتحاری کردند و شوهرکم همرای سه بچه جوانم در یک انفجار کشته شد. حالی هیچ کسی در خانه ما باقی نمانده که ما را کمک کند. من مجبور استم روی خود را از شرم زیر چادری بپوشانم و گدایی کنم تا این چند تا طفل باقی مانده در خانه خوده از طریق همین گدایی نان بتم.

زندگی در افغانستان بسیار مشکل است. من همرای سه تا طفلکایم بسیاری روزا که کسی برای ما خیرات نمیته، گشنه خواب میکنیم. درین مملکت کسی به کسی کمک نمیکنه ... اگر کسی به کسی کمک میکرد، این کشور کمی آباد میشد و وضعیتش این رقم خراب نمیشد.

در هر دفتر و در هرجایی که رفتم که ما را کمک کنند، از من تقاضا های نا مشروع کردند. بلاخره مجبور شدم آمدم در همین لب سرک شیشتم تا کدام آدم مسلمان پیدا شوه و یک چند روپیه خیرات بته که ما نان خشک بخریم.

ازین خانم پرسیدم که پیامش برای خانم رئیس جمهور چیست؟ و برایش گفتم که چند روز پیش خانم رئیس جمهور یک صد و پنجاه میلیون دالر پولی را که حق شما مردم بود و مردم دنیا به نام شما مردم به افغانستان، به نام کمک روان کرده بود، در جیب خود زده و از کابل به امریکا به بچه خود روان کرد، که او در امریکا موتر های رنگارنگ بخرد که هیچ ضرورت هم ندارد و بچیش میخواهد ازین پول ها یک کالکسیونی از موتر های زیبای دنیا بسازد. به نظر شما این کار درست است؟ و پیامت برای رئیس جمهور و خانمش چیست؟

خانم با گریه گفت که "مه میگم در قهر و غضب خدا گرفتار شوئید که زندگی ما مردما را اینگونه خراب کردید و خودتان حق ما را دزدی کرده و به کشور های خارجی روان میکنید. اگر این مردم همین رقم جنایات نمیکردند، شاید همین کشورک ما یک روز آباد میشد اما این مردمای که اینجه قدرت دارند، کل شان همین رقم دزد هستند. نه ایمان دارند و نه صداقت و نه خدا را میشناسند و نه حق خود و حق مردم را ... هر چیزی که در گیر شان آمد دزدی میکنند.

من برایش گفتم که چند روزی پیش یونان رفته بودم و وضعیت بد مهاجران افغانستان را درین کشور دیدم. بسیار وضعیت بحرانی است. کودکان بی سرپرست و حتی دخترک های چهارده و پانزده ساله بدون سرپرست را دیدم که در دست باند های تبهکار قاچاق انسان افتاده اند و این باند ها آنها را مجبور به تن فروشی میکنند. درین کشور ها یک کوچه وجود دارد به نام "رِد لایت استریت" که در بین افغان ها به "شیشه خانه" مشهور شده است چون درین کوچه ها وترین های شیشه ای وجود دارد که در پشت آن دختران برهنه را ایستاده میکنند و برای تن فروشی، مردم در آن کوچه ها رفته و مثل اینکه یک انگشتر را از ویترین انتخاب میکنی، به اندام زیبای آنها نگاه میکنند و بابت همبستر شدن هم ساعت سی یورو پول میگیرند تا با مشتریان همبستر شوند.

درین کوچه ها از مهاجران هر کشوری است، ایرانی است، ترکی است، رومانیایی است، پولندی است و هنگری و لهستانی است اما اخیراً فقر و بدبختی متاسفانه کودکان خرد سال مهاجر افغانستان را نیز در دام این باند های تبهکار انداخته است. خودت چی فکر میکنی؟

خانم فقیر گفت: " مردم خودما نیز در حق خانم های فقیر همین کار را میکنند. مه میگم هر جای که باشند جور باشند. کوشش کنند خودشان را از آدم های بد نجات بدهند. ما هم میشنوئیم که کاری را که مهاجران افغانستان خودشان در حق یکدیگر میکنند، هیچ کسی دیگری در حق انسان روا نمیدارد. خداوند حفظ شان کند و در راه راست هدایت شان کند."

اینها هم انسان اند و بر دولت و ملت و کشور خود حقوقی دارند که پایمال شده است. اگر اعلامیه جهانی حقوق بشر را بخوانیم و سپس بر وضعیت این خانم ها نگاه کنیم، خواهیم دید که کدام یک از حقوق این خانم ها نقض شده است و چه کسانی دزد حق و حقوق آنهاست.

در مقابل هر انسانی که درین جاده های کابل به تگدی مشغول اند، یک خانواده ای وجود داشت که از آنها مراقبت میکرد ولی به تباهی کشانیده شد و یک خانواده ای بوده که به فجیع ترین شکل آن توسط قاتلانی قتل عام شده اند.  در مقابل هر خانواده ای که به تباهی کشانیده شده است، یک گروه و یا یک شخص تبهکار و قاتل وجود دارد. و در مقابل هر فرد گدا درین جامعه، یک شخصی وجود دارد که حق او را خورده و مانع رسیدن او به حقوق اساسی مدنی اش شده است. در هیچ کشور دنیا کسی از گرسنگی نمی میرد اما این تنها افغانستان است که حس بشر دوستی در حدی از بین رفته است که اگر کودکی بر روی یک جاده ای از بین برود، دیگران میگویند که این مسئولیت من نیست، باید ملل متحد به او کمک کند. متاسفانه حتی دولتمردان و سیاستمداران و افراد اول جامعه ما نیز به همین فکر و خیال هستند. هیچ کسی به فکر ایجاد یک سیستم رفاه و ولفیر برای افغانستان نیست تا به شکل منظم و سیستماتیک بتوان با این فقر گسترده درین کشور که ریشه های فرهنگ و تمدن مردم ما و زندگی آنها را تهدید میکند، مبارزه صورت گیرد.