The Problems of Afghanistan are many. This weblog is a description of the situation of Afghanistan by an Afghan and it explains what affects the situation in that country. It is the only weblog by an Afghan which explains the education, immigration, health, culture, religion and economy of Afghanistan in a broad context and criticizes each field sometimes in English and sometimes in Dari language. It also explains the main reasons of religious extremism in that country.
۱۳۹۵/۰۵/۲۶
مرد های نقابدار و ماسک دار بر مهاجران حمله میکنند
این حملات بیشتر بنیاد های نژادپرستانه، اسلام هراسانه، مسلمان ستیزانه و بیگانه ستیزی دارد.
این حملات بر مهاجران مسلمان که از شکل موها و لباس پوشیدن شان شناخته میشود، صورت میگیرد.
این حملات بیشتر کسانی را قربانی میکند که مهاجران تازه وارد به اروپا هستند و از موجودیت این نوع انسان ها اطلاعی ندارند و یا هم فکر میکنند که آنها هیچ جرمی مرتکب نشده اند و کسی به آنها کاری ندارد.
مهاجران تازه وارد بیشتر زبان کشور های میزبان را نمیدانند و باور های خوش بینانه آنها ر باعث میشود که فکر کنند که همه ای مردم اروپا بسیار خوب هستند.
این باور ها آنها را بسیار آسیب پذیر میسازد.
مهاجران تازه وارد بیشتر زبان کشور های میزبان را نمیدانند و باور های خوش بینانه آنها ر باعث میشود که فکر کنند که همه ای مردم اروپا بسیار خوب هستند.
این باور ها آنها را بسیار آسیب پذیر میسازد.
Stupid Leaders
رهبران لوده
این شعر همراه با کمپوزش تقدیم است به برنامه شبکه خنده،
امیدواریم که به همان خوبی که همیشه میسرایند، با موسیقی آهنگ ای هیواده اینرا بسرایند
...
ای هیواده! ای هیواده! تل آزاد وسی! آزاده!
Hey the homeland! Hey the homeland! I always want you to
be free!
زمونژه پته! زمونژ عزته!
تل آزاد وسی! آزاده!
Hey our identity! Hey our dignity, I always want you to
be free!
مشکلاته ببین زیاد اس ! *** انتحاره ببین زیاد اس !
Look at the problems, they are many! *** Look at the
suicide attacks, there are many!
مشکلاته ببین زیاد اس، انتحاره ببین زیاد اس،
Look at the problems, they are many! *** Look at the
suicide attacks, there are many!
هر روز یک شهر سقوط داره
Every day one city collapses!
ای لودا ره، ای لودا ره *** سرِ قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are fighting for power
مهاجرا ره ببین مُردن *** نهنگا اونا ره خوردن
Look at the immigrants, they’re dead *** The
sharks ate them all
ای لودا ره، ای لودا ره *** سرِ قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are fighting for power
کودکاره ببین مُردن *** دخترا ره ببین بُردن
Look at the children, they’re dead *** Look at the
girls, they’re being kidnapped
رشوتا ره ببین خوردن
Look at the bribes being dealt
ای لودا ره، ای لودا ره
*** هنوز قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They’re still fighting for power
چه روزا ره تیر کدیم ما *** نهنگا ره سیر کدیم ما
What difficult days are we going through! *** The sharks
have had enough of us
ای لودا ره، ای لودا ره *** هنوز قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are still fighting for power
مشکلاته حساب کو تو *** مردما ره عذاب کو تو
Count the problems *** You make the people suffer
مهاجرا ره، تاجرا ره، رهبرا و خائنا ره
Look at the refugees, look at the businessmen, look at
the leaders and the traitors
تاکه ای مردم و این رهبر اس *** همه دربدر و خاک به سر اس
If these are the people, these are the leaders *** All
will be roaming around door to doors, being death everywhere
ای لودا ره، ای لودا ره *** سرِ قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are fighting for power
طالباره، انتحاره
Look at the Taliban, look at the suicide attacks
انزجار و انفجاره
Look at the hatred and explosions
ای لودا ره، ای لودا ره *** سرِ قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are fighting for power
غریبا ره، فقیرا ره، جوانای که افتخاره
Look at the poor, the homeless, the youth that we are
proud of
خارج میره، فرار داره *** خالی داره کل شاره
Leaving abroad, they escape *** The cities are being
evacuated
ای لودا ره، ای لودا ره *** هنوز قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are still fighting for power
بیکارای سر چوکه *** بودنه و جنگ کوکه
Look at the unemployed standing at the city center
square *** Look at the quail and partridge fight
رهبرا ره بگو ببین ***
دیگرا ره برو ببین
Tell the leaders to look at them *** Look at others
به ماتو (مهتاب) رفتند و ما ره ؟؟؟!!!
They are trying to go to the moon and look at us!!!
ای لودا ره، ای لودا ره *** سرِ قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are still fighting for power
ای لودا ره، ای لودا ره *** سرِ قدرت دعوا داره
Look at these stupid (leaders), look at these stupid
(leaders) *** They are fighting for power
ای هیواده! ای هیواده! تل آزاد وسی! آزاده!
Hey the homeland! Hey the homeland! I always want you to
be free!
زمونژه پته! زمونژ عزته!
تل آزاد وسی! آزاده!
Hey our identity! Hey our dignity, I always want you to
be free!
Stupidiocracy
لوده کراسی
کودک کارشناس مسائل سیاسی از اتاق دیگر آمد نزد پدرش گفت
پدرجان در مکتب ها یک مضمون دیگه ره زیاد کردند که نامش علوم سیاسی است. این مضمون
بسیار دلچسپ است. برای ما چیزای بسیار نو نو درس میته ...
میگه کشور چیست؟
میگه دولت چیست؟
میگه ملت چیست؟
میگه تابعیت چیست و وظیفه هر تبعه یک کشور چیست؟
به ما نوعیت های حکومتداری را یاد میته ...
راستی پدر جان او روز استاد ما گفت که سابق افغانستان
سوسیالیستی بود، باز استبداد دینی حاکم شد و بعدش هم دموکراسی آمد ... مه نفهمیدم
که منظورش چی بود، خودت کمی برای مه بگو چی رقم بود؟ آسانتر بگو که مه بفهمم ...
بچیم معلم تان اشتباده کده ...
سابق ده افغانستان روس ها بود ... روس ها سر ما حکومت
میکرد. یک نفره پشتونه مثل سمبول واری شانده بود که مردم فکر کنه که حکومت اوغانی
است. نام حکومت خوده سوسیالیستی مانده بود، گاهی دموکراتیک میگفتند گاهی یک چیز
... اما اصلش امو لوده کراسی بود.
باز اونا ره امریکا سر ملا ها شکست داد ...
اونا که رفتند، ملاکراسی یکم شروع شد که مجاهدین بود و جنگ
بود ...
بعد از او ملاکراسی دوم شروع شد که نام شان طالبان بود ...
بسیار خطر ناک بود ... نام اوغانستانه امارات اسلامی مانده بودند ... پشتون ها
قدرت را گرفته بود ... بسیار مسخره بود ... این نوع حکومته جهالتکراسی نیز میگویند
...
بعد از این باز امریکا سر افغانستان حمله کرد و افغانستانه
اشغال کرد ... اینها هم مثل روس ها یک نفر پشتون را آوردند و سمبولیک به قدرت
گذاشتند که مردم فکر کنه حکومت اوغانی است ... این دوره به نام لوده کراسی اول یاد
میشه
لوده کراسی اول 13 سال دوام کرد.
حالی لوده کراسی دوم شروع شده بچیم ... حالی هم یک پشتون را
امریکا آورده سمبولک سر مردم افغانستان به زور حکومت میکنه ...
پدر جان کلمه های دموکراسی، ملاکراسی، لوده کراسی چی معنا
داره؟ مه اینها ره نمیفهمم ...
بچیم کلمه "دمو" به معنای مردم است
و دموکراسی به معنای مردم سالاری است، یعنی تنها مردم حق دارند که خودشان در مورد
زندگی خودشان تصمیم بگیرند و سرنوشت خود را تعیین کنند. در افغانستان هیچ وقتی
دموکراسی نامده اما نامش همیشه بوده ...
ملاکراسی طوری است که تنها ملا ها اجازه دارند در مورد
زندگی مردم تصمیم بگیرند، دیگر هیچ کسی حق گپ زدن و استدلال را ندارد. در مورد هر
چیزی باید از ملا ها اجازه بگیرید. اگر نان میخوری باید از ملا اجازه بگیری، اگر
کار میکنی باید از ملا اجازه بگیری و اگر لباس میپوشی باید از ملا اجازه بگیری،
اگر ریش میمانی باید از ملا اجازه بگیری و غیره و غیره ...
اگر بی اجازه نان خوردی، نامشه دزدی میمانند و دستت را قطع
میکنند. اگر بی اجازه ریشت را تراشیدی، با دره و شلاق میزنند، اگر بی اجازه بوسیدی،
نامش را زنا میمانند و اعدامت میکنند.
دوره های مجاهدین و طالبان ملاکراسی ها بود که کشور را تباه
و در بدر و خاک بسر کرد.
لوده کراسی از دو کلمه گرفته شده ... لوده به معنی احمق ...
کراسی به معنی حکومتداری ...
لوده کراسی یک نوع حکومتداری است که در آن تنها احمق ها حق تصمیم
گرفتن را دارند و در هر امری باید از یک انسان احمق اجازه بگیری و احمق ها هم
اجازه ها را برای هر کاری میفروشند ... مثلاً اگر خانه میسازی باید اول از یک آدم
احمق اجازه ساختن خانه را بگیری، اگر کار میکنی باید اجازه کاره بگیری، اگر نان
میخوری اجازه نان خوردنه بگیری ... هوشیار ها باید به خاطر اینکه زنده بانند باید
یا پنهان شوند و یا هم فرار کنند. به خاطر اینکه لوده ها از هوشیار ها میترسند و
نمیگذارند آنها با دادن نظر های بهتر، باعث تضعیف حکومتداری احمق ها شده و باعث
بیداری مردم نشوند.
Import or generate electricity inside Afghanistan which one is beneficial?
وارد کردن برق برای افغانستان سودمند است یا تولید آن
در افغانستان تاریخ گواه است که همیشه یک قوم بر همیشه قدرت
را در دست داشته و بر اقوام دیگر با تشکیل حکومت های استبدادی و دکتاتوری و با
سیاست های تمامیت خواهی، همیشه ظلم روا داشته و آنها را از حقوق اساسی بشر محروم
ساخته و همیشه در راستای از بین بردن زبان فارسی دری و جایگزین کردن آن با زبان
پشتو تلاش کرده اند.
خوب ترین پشتون در افغانستان نظریه های طالبانی دارد، چون
منافع آنها به نحوی در همین نظریه های استبدادی و تاکید بر یک زبان در حال اضمحلال
بستگی دارد.
آنها همیشه و در هر دوره ای از تاریخ، پروژه ها عمرانی را
در مناطق پشتون نشین کشور برده و همیشه از خشونت بر ضد اقوام دیگر برای سلطه جویی
بر آنها استفاده کرده و تلاش کرده اند، جنبش های عدالت خواهانه و آواز های برابری
را سرکوب کنند. این حقیقت های تلخ تاریخ تغیر نا پذیر است، و این شیوه استبداد
نمیتواند با ایجاد جنبش های روشنایی و یا عدالت خواهی تغیر کند.
استبداد پشتون ها بر اقوام دیگر درین سرزمین، طوری که تاریخ
نشان میدهد، پایان ناپذیر است. آنچه که میشود از تاریخ آموخت، این است که نمیتوان
همیشه از راه تقابل اقوام و ایجاد روحیه خشونت با این پدیده ای شوم در افغانستان
مبارزه کرد.
پشتون ها همیشه از دین و زبان پشتون منحیث دو محور اساسی
برای سرکوب دیگران استفاده کرده است.
آیا لازم است که برای خواستن برق وارداتی به مناطق مرکزی
افغانستان، که جزء از افغانستان نیز است، یک تعداد زیادی از معترضان توسط پشتون ها
به قتل برسد؟ در حالی که داشتن برق و نه تنها برق بلکه دسترسی به انرژی های گاز،
برق، نفت، و دیگر امکانات اولیه زندگی، مثل دسترسی به آب آشامیدنی، دسترسی به شبکه
های آبرسانی، دسترسی به شبکه های مدرن آبیاری برای زراعت و دسترسی به کانالیزاسیون
حقوق اساسی تمام اتباع افغانستان بوده و هیچ کسی نمیتواند این حقوق را انکار کند.
و یک حقیقت دیگر اینکه عقب مانی مناطق مرکزی افغانستان باعث عقب مانی در مجموع
اقتصاد کلان افغانستان نیز میشود، چون این یک بخشی از کل افغانستان است.
سیاست استبداد و تمامیت خواهی پشتون ها در افغانستان پایان
نا پذیر و تغیر نا پذیر است، پس شما باید خودتان را تغیر دهید. به نظر من نه تنها
مناطق مرکزی افغانستان، بلکه همه ای ولایات افغانستان، هر کدام پر از فرصت ها و
زمینه های بکر برای انکشاف دارد، نه تنها در عرصه ای تولید انرژی بلکه در تمامی
عرصه ها، لیکن افغانستان آنچه را که از دست داده است، اندیشه ها و نیروی متفکری
است که بتواند ازین فرصت های بکر استفاده اعظمی و درست نمایند.
افغانستان نیاز به تورید (وارد کردن) انرژی برق، گاز و نفت
ندارد، چون این کشور خود سرشار از منابع تولید انرژی است. اگر افغانستان تنها
پروژه گاز شبرغان را بتواند بهره برداری کند، و آنرا از طریق شبکه ها منظم و
عادلانه بر تمام افغانستان برساند، هر خانه افغانستان میتواند گاز داشته باشد و
گاز این کشور به حدی است که میتواند به جای پروژه ای تاپی، به کشور های همسایه
ودیگر آسیایی نیز صادر شود.
اگر افغانستان نفت خود را استخراج و بهره برداری کند، این
کشور نیازی به وارد کردن نفت از کشور های دیگر ندارد، بلکه خود میتواند نیاز های
خود را بر آورده ساخته و همچنان به کشور های دیگر نیز نفت صادر کند و یکی از تصمیم
گیرندگان قیمت نفت در بازار اوپک باشد.
اگر افغانستان و به خصوص مناطق مرکزی افغانستان، که زمستان
آن طولانی تر و هوای آن نسبت به سایر ولایات سردتر است، و بارندگی برف و باران در
آن ولایات بیشتر است، بتواند آب ها و برف های خود را ذخیره کند، و یا آب دریا های
خود را با ساختن یک بند، بتواند ذخیره کند، میتواند برای کل افغانستان برق تولید
کند.
تنها دریایی که از عقب بازار نیک در یکاولنگ میگذرد و به یک
آبشار می انجامد، خود یک بند برق آماده است، و میتواند هر نوع توربینی با هر نوع
ظرفیت را به چرخش بیاورد و برق را بیشتر از نیاز بامیان تولید کند.
بند امیر بهترین ذخیره آب و بهترین فرصت برای تولید برق است
و میتواند هر نوع توربینی را به حرکت بیاورد، و برقی را به مردم افغانستان تولید
کند، که بیشتر از نیاز مردم منطقه بوده و گنجایش آنرا دارد که به ولایات همجوار
نیز صادر شود.
منابع که در مناطق مرکزی افغانستان میتواند برای تولید برق
استفاده شود، تنها آب نیست، بلکه آفتابی در مناطق مرکزی بدون وقفه میتابد، یکی از
مهمترین منابع تولید برق میتواند باشد، به شرطی که کسی درین کشور وجود داشته باشد
که بتواند نور آفتاب را به انرژی برق تبدیل کند.
برای مصارف خانواده ها، به صورت عموم میتوان از پلیت های مولد
انرژی آفتابی درین منطقه استفاده کرد. چراغ هایی که روزانه نور آفتاب را ذخیره
میکنند و شبانه میدرخشند، بهترین گزینه برای چراغان کردن خانه، کوچه ها، جاده ها،
و راه های عمومی مناطق مرکزی است.
باد هایی که در مناطق مرکزی به صورت منظم از یک سمت میوزند،
یک فرصت بکری است برای ایجاد یک پکه که بتوان گردش و چرخش آنرا توسط گیرباکس موتر
به سرعت بیشتری تبدیل کرده و برای چرخاندن هر نوع توربین میتوان از آن استفاده
کرد.
خوب حالا با دانستن این همه فرصت ها شما شاید بهانه کنید،
که حکومت اشرف غنی بودجه نمیدهد تا بند بسازیم. در افغانستان هر دونری برای هر
موسسه ای پروژه میدهد. شما انجنیران و مهندسانی را تربیت کنید که بتوانند یک پروژه
عمرانی خوبی را طرح و عملی کرده بتواند، پولش را میتوانید از بانک انکشاف آسیایی
قرض بگیرید و وقتی پروژه به سر رسید، قرض تان را دوباره بپردازید چون برق یک پروژه
تولیدی است، و میتواند عوایدی بسیار زیادی داشته باشد.
اگر برق با خشونت و کشته شدن تعداد زیادی از معترضان بدست
بیاید، یک روشنایی نیست، بلکه یک ظلمت است که ما را از نگاه تاریخی به عقب
برگشتانده و باعث تقابل و درگیری های قومی، نژادی و زبانی در افغانستان میشود.
به جای اینکه جنبش های روشنایی میسازید و به جای اینکه
تظاهرات میکنید و خود را با قوم پشتونی مقابل میکنید، که نصف آن طالب، نصف دیگر
حزب اسلامی، نصف دیگر دموکرات امریکایی اند، و همه آنها حمایت کشور های بیگانه را
نیز با خود دارند، و همه برای گسترش زبان پشتو کار میکنند و همه آنها در اصل یکی و
در سیاست، نزد مردمان بیرونی برای اهداف مختلف جدا از هم معلوم میشوند، بروئید یک
نصاب تعلیمی برای مناطق مرکزی بسازید، که برای کودکان تولید برق را از منابع مختلف
تدریس کند و به آنها آموزش دهد که دولت مرکزی در هیچ مقطع از تاریخ آماده کمک به
شما نیست، و اگر دستش برسد، میراث های فرهنگی شما را که همان بت بامیان بود، را
نابود میکند، و همچو شرایطی، چگونه میتوان از هر لحاظ خودکفا شد، چون اگر با آنها
مقابل شوی، بدیهی است که شما میخواهید اقوام دیگر را با رویارویی با پشتون ها در
افغانستان نابود کرده و باعث تقویت طالبان در افغانستان شوئید.
پشتون ها هر چیزی خوبی را که در منطقه ای پشتون نشین نباشد،
را نابود میکند و هرکسی را مخالف منافع آنها صحبت کنند، به قتل میرسانند. آنها
کشور را یک کشور نمیدانند، و آنها اقوام دیگر را مربوط به افغانستان نمیدانند.
آنها هر چیز خوی را که در یک ولایتی دیگری باشد که اکثریت ساکنان آن هزاره است، را
نابود میکنند.
آنها نمیگذارند نفت شبرغان و یا گاز شبرغان استخراج شود، و
تنها در صورتی اجازه میدهد که این منابع استخراج شوند، که مالک آن یک پشتون باشد.
شما فکر میکنید طالبان تصادفی به وجود آمده است و آنها بت
بامیان را از بین بردند بخاطر اینکه فکر میکردند که ابراهیم بت شکن بود و مسلمان
ها نیز با عبادت از بت ها مخالف اند، نه. شما اشتباه میکنید. طالبان پشتون بودند،
آنها نوکر پاکستان بودند و آنها نمیخواستند که این ارزش فرهنگی باعث رونق اقتصادی
بامیان شود و این ارزش نباید توریست ها را از سراسر دنیا به خود جلب کند و بامیان
نباید رشد کند.
اگر این بت در قندهار یا هلمند میبود، و عواید توریستی آن
مستقیماً به جیب پشتون ها میریخت، هرگز بت بامیان را از بین نمیبردند. آنها در سدد
ایجاد سلطنت غلجایی در افغانستان کار میکنند و میخواهند که این کشور دوباره به دست
طالبان سقوط کرده و سلطنت غلجایی بتواند با تندروی اسلامی دوباره پیوند بخورد تا
بدان وسیله بتوانند با قتل عام تمام اقوام دیگر، و مهاجر ساختن آنها، زمین ها و
خانه های آنها را غصب کنند.
آیا میدانید که پشتون ها در زمان طالبان تنها کسانی بودند
که خانه و زمین هشتاد فیصد از مهاجرانی را که از افغانستان فرار میکردند، با پول
بسیار ناچیز خریداری کردند؟
آنها به دموکراسی، مردم سالاری و ارزش های دموکراتیک بارو
ندارند، بلکه فقط از آنها منحیث یک وسیله برای جلب حمایت امریکا استفاده میکنند.
اینها همان طالبان دیروزی اند که دیروز به نام دین حمایت عربستان و پاکستان را جلب
کرده بودند و اقوام دیگر را بدان وسیله سرکوب کردند و پریروز هم از نام سوسیالیزم
استفاده کرده و حمایت روسیه را به خود جلب کرده بودند.
آیا فکر میکنید پشتون ها نمیدانند که کرونیزم (cronyism) که به معنی
استخدام اعضای خانواده، اقارب، فامیل ها و خویشاوندان در سمت های مهم دولتی، بدون
در نظر داشت شایستگی و بدون هر نوع ضابطه ای، یک جرم است؟ آنها خوب میدانند، اما
ملت را فریب میدهند، چون این کار به نفع آنهاست.
آیا فکر میکنید پشتون ها مسلمان های خوبی هستند که به خاطر
دین طالب شده اند؟ نخیر، آنها میدانند که دین بهترین وسیله است و این به نفع
آنهاست تا دیگر اقوام را به نام دین سرکوب کرده و جایداد های شان را غصب کنند.
آیا فکر میکنید که لابی گران آنها در شبکه های اطلاعاتی
امریکا برای منافع افغانستان مشوره میدهند؟
نخیر، آنها فقط منافع قومی و زبانی خود را در نظر میگیرند. آنها بودند که
به امریکا گفته بودند که پس از سقوط طالبان، رئیس جمهور جدید باید پشتون باشد،
وگرنه افغانستان ویران میشود.
اقوام دیگر افغانستان که همیشه متفرق اند، و هر کدام به
نحوی فریب این قوم را خورده چند روزی در کابینه منحیث یک وزیر بی صلاحیت کار
میکنند، و سپس سر شان زیر بال شان میشود، باید حقیقت ها را درک کنند. آنها باید
بدانند که ازین دولت و دولتداری، ازین حکومت قومی مبتنی بر یک نژاد و یک زبان، هیچ
چیزی نمیتوان توقع داشت. با این قوم نه جنگ سود دارد، و نه همکاری، فقط باید هر
کدام تان در قریه و ولایت خود تلاش کنید مکتب بسازید و کودکان تان را برای آینده
روشن، طوری تربیت کنید، که با هیچ انتظار و توقعی ازین مردمان، بتوانند برای خانه،
شهر، قریه و ولایت خود چیزی بسازند، برقی تولید کنند، جاده ای بسازند، مکتب
بسازند، کانالیزاسیون بسازند، سیستم های تصفیه آب و شبکه های آبرسانی درست کنند،
معادن خود را درست استخراج کنند، زراعت خود را انکشاف دهند، طلای افغانستان را
استخراج کرده پول آنرا برای آبادی ولایت خود مصرف کنند، لاجورد افغانستان را
استخراج کرده، آنرا پروسس کنند و از آن بهترین زیورات بسازند، لیتیم افغانستان را
استخراج کرده و از آن بطری های کمپیوتر و موبایل بسازند، زمرد افغانستان را
استخراج کنند و از آن چیز های زیبایی بسازند و به کشور های دیگر صادر کنند، و پول
آنرا برای پروژه های عمرانی استفاده کنند، نقره افغانستان را استخراج کنند و پس از
ساختن جواهرات زیبا از آن، آنرا به کشور های دیگر صادر کنند، و پول آنرا برای
پروژه های عام المنفعه مثل تولید برق، گاز و نفت به مصرف برسانند.
برای نظافت شهر های خود کوشش کنند و سیستم های استفاده مجدد
از مواد اضافی و کثافاتی که تولید میشوند، را ایجاد کنند.
گچ، سمنت، سنگ های مرمر و دیگر سنگ های قیمتی را پالش کرده
و در راستای آبادی افغانستان به مصرف برسانید. سیستم های مدرن توزیع برق را با
استندرد ها و معیار های جدید امروزی طوری ایجاد کنید که شبکه های توزیع برق بی عیب
و نقص باشند و میزان کمتر خطر و ریسک را برای مردم داشته باشند.
در بهتر سازی کیفیت تعلیم و تربیت کودکان تان و همچنان در
بهتر ساختن کیفت نصاب تعلیمی افغانستان باید سعی و تلاش کنید، چون تمام اندیشه های
تولید باید از طریق نصاب تعلیمی در اندیشه های کودکان بذر شود.
منتظر مکتب نباشید، کودکان تان را هر چیزی که بخواهید، از
آوان کودکی استعداد یابی کنید، و برای تربیت آنها در همان رشته ای مورد علاقه اش،
خود اقدام کنید. کیفیت درس مکتب ها درین کشور طوری است که یک شاگرد 12 سال مکتب
میرود، حد اقل 8 سال آنرا زبان انگلیسی میخواند، و وقتی فارغ میشود، به جز الفبای
زبان انگلیسی، دیگر هیچ چیزی را یاد ندارد. اگر شما سرمایه گذاری دولت بر روی زبان
انگلیسی در مکتب ها را محاسبه کنید، در طول 8 سال چه تعداد معلم معاش میگیرد، چه
تعداد شاگرد وقت خود را تلف میکند، و چه تعداد خانواده ها، با چه مشکلاتی غذا و
لباس تهیه میکنند، و آینده ای کودکان شان را به امید مکتب و برنامه های دولت برای
آنها، به مکتب میفرستند که شاید چیزی از آنجا یاد بگیرند، اما آنها پس از 8 سال
درس زبان انگلیسی، یک تعداد کمی آنها تنها الفبای زبان انگلیسی را یاد میگیرند و
بس، و یک تعداد دیگر فقط "دوچتی زدن"، حرف بد گفتن و دشنام دادن را از
همسالان خود یاد گرفته و در پهلوی آن سگرت کشیدن و نصوار زدن و هزاران فعل بدی
دیگری را نیز از مکتب میاموزند.
سرمایه و بودجه ای که برای آموزش زبان انگلیسی در طول 8 سال
به مصرف میرسد را محاسبه کنید، با این بودجه که برای آموزش زبان بی فایده به مصرف
میرسد، میتوان همه ای این شاگردان را برای یک دوره یک ساله در یکی از کشور های
انگلیسی زبان فرستاد تا زبان را یاد گرفته و دوباره به افغانستان برگردند. و یا هم
با تماس با یکی از سفارت هایی که زبان آنها انگلیسی است، از آنها معلم انگلیسی
زبان درخواست کرد تا بتوان کیفیت تعلیمی را بالا برده و کیفیت و میزان آموزش را
بالا برد.
به این میگویند پروژه ناکام زبان انگلیسی در مکتب های
افغانستان.
برای این همه بی کفایتی درین کشور، چه کسی را باید مقصر
دانست؟
مشکل در معلم است؟ مشکل در شاگرد است؟ مشکل در نصاب و کتاب
درسی است؟ یا مشکل اصلی در نظام تعلیمی کشور است؟
حالا به جای زبان انگلیسی تولید برق را گذاشته مقایسه کنید.
آیا مکتب به شاگردان تولید برق را آموزش میدهد؟
برای رسیدن به هر هدفی، یک برنامه لازم است، که به ما بگوید
چه کار هایی را انجام بدهیم تا به آن هدف برسیم، اما آنچه در کشور ها جریان دارد
همین بی برنامگی است که هیچ کسی نمیداند چه باید بکند.
تهدید حملات نژاد پرستانه برای مهاجران افغانستان تا چه حدی جدی است؟
این گزارش را که در مورد حملات نژادپرستانه و تهدید به مرگ در جرمنی است، ببینید:
پولیس مقدونیه در هوای بارانی چگونه مهاجران را میزند؟
پولیس مقدونیه در هوای بارانی مهاجرانی را که ماه ها در سفر بوده اند و نه به غذای درست دسترسی دارند و نه خانه دارند، نه جایی دارند که بخوابند و نه جایی دارند که حمام بگیرند، ماه ها در سفر اند ...
پولیس آنها را چگونه میزند؟
درین ویدیو ببینید
این یک نمونه ای از رفتار مردم اروپا در قبال مهاجران است
آنها چه جرمی را مرتکب شده اند که با آنها اینگونه رفتار میشود؟
رفتار نادرست مردم اروپا در مقابل قربانیان داعش، طالبان، جنگ وتروریسم
مشت نمونه خروار
درین ویدیو می بینید که یک ژورنالیست تبعه هنگری چگونه با مهاجران مسلمانی که خود قربانی داعش، طالبان، جنگ و بدبختی اند و به امید رسیدن به صلح و امنیت به اروپا پناه میبرند، چگونه رفتار میکنند و از آنها چگونه استقبال میکنند.
این رفتار تنها منوط و مربوط به مردم کشور هنگری نمیشود، این رفتار در سراسر کشور های اروپایی به شدت در حال رشد است و مهاجران بیچاره که از همه چیز بی خبر اند، قربانی اصلی این نوع حملات میشوند.
This is the barbarian behavior and welcome of the European people towards the victims of ISIS and Taliban in their countries who thought that Europe will help them and will give them a chance to live
این رفتار تنها منوط و مربوط به مردم کشور هنگری نمیشود، این رفتار در سراسر کشور های اروپایی به شدت در حال رشد است و مهاجران بیچاره که از همه چیز بی خبر اند، قربانی اصلی این نوع حملات میشوند.
This is the barbarian behavior and welcome of the European people towards the victims of ISIS and Taliban in their countries who thought that Europe will help them and will give them a chance to live
in peace, but they were wrong and all their naive pre-assumptions proved to be wrong
Europe is still in the dark age and the people need to be civilized so that they can stop hurting refugees and asylum seekers
Europe is still in the dark age and the people need to be civilized so that they can stop hurting refugees and asylum seekers
This is only an example ...
۱۳۹۵/۰۵/۱۹
مردم پولند با مهاجران چگونه رفتار میکنند؟
مهاجرانی که میخواهند از پولند بگذرند، و بروند به کشور های دیگر چون جرمنی، فرانسه، سویدن
اما در جریان راه با نظامیان پولند مواجه میشوند و آنها اینگونه با آنها رفتار میکنند.
The Ants and the Pen
مورچه ها و قلم
مورچهای کوچک دید که قلمی روی کاغذ
حرکت میکند و نقشهای زیبا رسم میکند. به مور دیگری گفت این قلم نقشهای زیبا و
عجیبی رسم میکند. نقشهایی که مانند گل یاسمن و سوسن است.
آن مور گفت: این کار قلم نیست، فاعل
اصلی انگشتان هستند که قلم را به نگارش وا میدارند.
مور سوم گفت: نه فاعل اصلی انگشت
نیست؛ بلکه بازو است. زیرا انگشت از نیروی بازو کمک میگیرد.
مورچهها همچنان بحث و گفتگو میکردند
و بحث به بالا و بالاتر کشیده شد. هر مورچه نظر عالمانهتری میداد تا اینکه مساله
به بزرگ مورچگان رسید.
او بسیار دانا و باهوش بود گفت: این
هنر از عالم مادی صورت و ظاهر نیست. این کار عقل است. تن مادی انسان با آمدن خواب
و مرگ بی هوش و بیخبر میشود. تن لباس است. این نقشها را عقل آن مرد رسم میکند.
مولانا جلال الدین محمد بلخی ملقب به
رومی
بر گرفته از کتاب مثنوی معنوی
اشتراک در:
پستها (Atom)