دلایل حملات انتحاری در نزد یک انتحار کننده چیست؟
چرا تعدادی از مردم در مناطق مرزی افغانستان میخواهند هم خودشان را بکشند و هم تعداد زیادی از مردم بی گناه دیگر را میکشند؟
آیا خود کشی و انتحار از نظر اسلام جایز است؟
چه کسانی از دین سوء استفاده میکنند و علت اصلی این بیماری روانی در چیست؟
دلایل و عوامل اساسی به وجود آمدن یک همچو بحران فکری و اندیشوی درین منطقه چیست؟ و عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی موجودیت این بحران در چیست؟
به عنوان یک ملت چه کار هایی را باید انجام میدادیم که ندادیم، که اکنون با یک همچو پدیده مواجه هستیم، که همه روزه جان صد ها انسان بی گناه را میگیرد؟
چگونه میتوان ازین بحران بیرون رفت؟
چگونه میتوان از گسترش افراطیت در منطقه جلوگیری کرد؟
اینها همه پرسش هایی هستند که تلاش میکنیم درین مقاله کوتاه پاسخ دهیم. هدف این نوشته تحقیقاتی و اطلاعاتی است تا انگیزه های انتحار مورد بحث و توجه قرار گیرد. در این مقاله تلاش نویسنده بر این است که این موضوع را عاری از هر نوع غرض و جانبداری و همچنین از اندیشه های سیاسی به دور نگهداشته و فقط و فقط به عوامل و انگیزه های این موضوع از نظر یک پژوهشگر مسایل اجتماعی نگاه کند، تا دلایل اصلی این بحران برای مردم آشکار شود تا گامی باشد به سوی جلوگیری از گسترش افراطیت، تنش، بحران های اندیشوی، تشنج، اغتشاش، خشم، غضب و حملات ویرانگر نظامی که همه روزه در کشور ما جان صد ها انسان بی گناه را میگیرد.
................................................................
مردی با کسی که میخواست حمله انتحاری کند، تنها شد، او را قبل از حمله انتحاری، از واسکت هایش شناسایی کرده و به او نزدیک شد و ازو پرسید: ای برادر مسلمان، چرا میخواهی هم خودت را بکشی و هم یک تعداد انسان های دیگری را که اکثر آنها هم برادران مسلمان بی گناه تو هستند؟
او که در چشمانش نفرت، خشم، جهالت، و ایمان بدون اندیشه موج میزد، در حالی که تنش میلرزید و ترسیده بود که این مرد از نیتش آگاه شده است، و میداند که در تنش واسکت انتحاری مملو از مواد انفجاری داشت، به لهجه نیمه اردو و نیمه پشتویش با نگاهی خصمانه به این مرد، در حالیکه آوازش میلرزید آهسته گفت:
آیا فکر میکنی که غنی و کرزی مسلمان است؟
آیا فکر میکنی که اینها برای شما مسلمان ها خدمت میکنند؟
یا اینکه خود شان یک سرباز امریکایی است که یک ممکلت اسلامی را اشغال کرده اند؟
من خودم یک افغان فقیر و بیچاره و پسر یک دهقان در یک منطقه پشتون نشین افغانستان بودم و یک زندگی بخور نمیری داشتیم، اما هیچ چیزی درین کشور برایم باقی نماند و مجبور شدم بروم به پاکستان. من نه خانه دارم، نه خانواده دارم، نه کار دارم و نه پول. درست مثل میلیون ها انسان چادر نشین دیگری که در کابل زیر خیمه ها زندگی میکنند.
اگر اینها مسلمان هستند، اگر واقعاً پشتون هستند، و واقعاً فرزندان این خاک و سرزمین هستند و انسان هستند و مزدور امریکا نیستند، چرا به این انسانهای نا امید و بی همه چیز وطن خودشان کمک نمیکنند؟
مثل من، میلیون ها انسان دیگریست که از زندگی نا امید شده اند و هیچ کسی نیست که آنها را کمک کند. من از زندگی نا امید و بیزار شده ام. ازین انسان های مسلمان نما نا امید هستم. اینها نام مسلمان در سر شان است، به ظاهر مسلمان هستند، ولی هیچ کدام شان مسلمان نیستند و هیچ کارشان به مسلمان واقعی نمیماند.
آیا فکر میکنی که اینها برای شما مسلمان ها خدمت میکنند؟
یا اینکه خود شان یک سرباز امریکایی است که یک ممکلت اسلامی را اشغال کرده اند؟
من خودم یک افغان فقیر و بیچاره و پسر یک دهقان در یک منطقه پشتون نشین افغانستان بودم و یک زندگی بخور نمیری داشتیم، اما هیچ چیزی درین کشور برایم باقی نماند و مجبور شدم بروم به پاکستان. من نه خانه دارم، نه خانواده دارم، نه کار دارم و نه پول. درست مثل میلیون ها انسان چادر نشین دیگری که در کابل زیر خیمه ها زندگی میکنند.
اگر اینها مسلمان هستند، اگر واقعاً پشتون هستند، و واقعاً فرزندان این خاک و سرزمین هستند و انسان هستند و مزدور امریکا نیستند، چرا به این انسانهای نا امید و بی همه چیز وطن خودشان کمک نمیکنند؟
مثل من، میلیون ها انسان دیگریست که از زندگی نا امید شده اند و هیچ کسی نیست که آنها را کمک کند. من از زندگی نا امید و بیزار شده ام. ازین انسان های مسلمان نما نا امید هستم. اینها نام مسلمان در سر شان است، به ظاهر مسلمان هستند، ولی هیچ کدام شان مسلمان نیستند و هیچ کارشان به مسلمان واقعی نمیماند.
مرد دید که فرد انتحاری عصبانی است، میخواست موضوع را تغیر بدهد. پرسید که مکتب رفتی؟
گفت نی مکتب در کجا بود؟ در منطقه ما مکتب نبود. باز پاکستان که رفتیم در یک مدرسه چند وقتی پیش ملا های پاکستانی سبق خواندم.
قران را خواندی و یاد داری؟
نی ما بی سواد هستیم. یاد نمیگیریم، خو بازام ملای بیچاره زیاد زحمت میکشید و خود ملا برای ما تبلیغ میکرد، گپ میزد باز ما یاد میگرفتیم.
میدانی برادر عزیزم. من نمیخواهم که تو هم بمیری، چون تو یک انسان هستی، شاید مادری، پدری، فرزندی و خواهر داشته باشید که وقتی میمیرید، برای تان گریه کند و من دلم برای کشته شدن هر شخص هموطنم و هر انسان بی گناه آتش میگیرد.
ما به عنوان یک ملت و به عنوان مردم یک کشور، همه ما ملامت هستیم. ما وظایف خود را به درستی انجام ندادیم و دلیل اینکه امروز تو این واسکت را بر تن داری، این است که ما نتوانستیم به عنوان یک ملت به تو و انسان های مانند تو کمک کنیم و شما را از دست جهالت و نادانی نجات بدهیم.
چهل سال است که در وطن ما جنگ است. و این باعث شده که تو نتوانی به مکتب بروی، درس بخوانی، با سواد شوی، و نتوانستی که از دین، ایمان و کتاب مقدست با خبر شوی.
تو فکر میکنی که برای دین، خدا، و ایمان جنگ میکنی. در حالی که اگر سواد میداشتی، قران را فقط یک بار میخواندی، میدانستی که در آن نوشته شده است که "خود کشی یک گناه بسیار بزرگ است، هر کسی که خودکشی کند به جهنم میرود". درین کتاب نوشته شده است که "اگر کسی یک نفر انسان بی گناه را به قتل برساند، مثل این است تمام انسان های روی زمین را به قتل رسانده باشد و گناه بسیار بزرگ میکند و جزایش جهنم است".
بدین جهت این عمل از نظر اسلام حرام و محکوم است. چنانکه در قرآن کریم می فرماید: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إنَّ اللّه َ کانَ بِکُمْ رَحیما، وَمَنْ یَفْعَلْ ذلک عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارا»؛ «و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی (دوزخ) وارد خواهیم کرد.
از آنجا که آدم کشی و قتل یکی از بزرگ ترین جنایات و گناهان خطرناک است و اگر با آن مبارزه نشود، امنیت که یکی از مهم ترین شرایط یک اجتماع سالم است به کلی از بین میرود، قرآن در آیات مختلف آن را با اهمیت فوق العادهای ذکر کرده است، تا آنجا که قتل بی دلیل یک انسان را همانند کشتن تمام مردم روی زمین معرفی میکند، میفرماید:
من قتل نفساً بغیر نفس اوفساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً
آن کس که انسانی را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کرده باشد، بکشد، گویا همه مردم را کشته است.» (مائده 32)
به همین دلیل، در آیه مورد بحث، نیز برای کسانی که یک
انسان دیگری را عمداً یا قصداً به قتل برسانند، چهار مجازات و کیفر شدید اخروی
(علاوه بر مساله قصاص که مجازات دنیوی است) ذکر شده است:
-1خلود یعنی جاودانه در آتش دوزخ، میفرماید:
کسی که مومنی را از روی عمد (قصدی) بکشد مجازات او دوزخ است که در آن جاودانه میماند» (و من یقتل مومناً متعمداً فجزاوه جهنم خالداً فیها).
- 2 خشم و غضب الهی، میفرماید:
»و خداوند بر او خشم میگیرد.» «و غضب الله علیه«
»و خداوند بر او خشم میگیرد.» «و غضب الله علیه«
- 3 دوری از رحمت خدا، میفرماید: علاوه بر آن
«خداوند او را از رحمتش دور میسازد» (والعنه).
مرد با شنیدن این سخنان به باور های خودش شک کرد و
نمیدانست که کشور های دیگر مثل پاکستان، عربستان و غیره کشور هایی که منافع شان را در تندروی دینی می بینند و از دین به عنوان یک وسیله استفاده میکنند، از نادانی، جهالت و حماقت او به نفع خود سوء استفاده
میکنند.
مرد برایش گفت که این انتحار و حمله ای که میکنی، هم خودت را میکشی، و هم تعداد زیادی از مردم بی گناه دیگری که در راه رفتن به خانه یا کار شان هستند و این کار نه به نفع دین شماست، نه به نفع قوم شماست، نه به نفع کشور شماست، نه به نفع آخرت شماست، و نه هم چیزی را تغیر میدهد.
فقط یک تعداد انسان های بی گناه و مظلوم را میکشد، یک تعداد خانواده های فقیر و بیچاره مردم افغانستان را که از چهل سال جنگ رنج کشیده اند، به ماتم می نشاند، و یک تعداد دیگر را برای همیشه معیوب و معلول میسازد، طوری که یا چشم شان را از دست میدهند و یا هم دست و پای شان را.
مرد برایش گفت که این انتحار و حمله ای که میکنی، هم خودت را میکشی، و هم تعداد زیادی از مردم بی گناه دیگری که در راه رفتن به خانه یا کار شان هستند و این کار نه به نفع دین شماست، نه به نفع قوم شماست، نه به نفع کشور شماست، نه به نفع آخرت شماست، و نه هم چیزی را تغیر میدهد.
فقط یک تعداد انسان های بی گناه و مظلوم را میکشد، یک تعداد خانواده های فقیر و بیچاره مردم افغانستان را که از چهل سال جنگ رنج کشیده اند، به ماتم می نشاند، و یک تعداد دیگر را برای همیشه معیوب و معلول میسازد، طوری که یا چشم شان را از دست میدهند و یا هم دست و پای شان را.
این کار شما تنها به نفع دشمنان مردم افغانستان است.
مرد که از چشمانش اشک سرازیر میشد، گفت: میدانم که برای من جنتی نخواهد بود چون کسی را بر جرمش ندیده ام. اما ازین دوزخی که من در آن زندگی میکنم رهایی خواهم یافت. کسانی هم هست در آنسوی مرز، در کشور پاکستان که یک مقدار پول برایم داده اند که با آن چند طفل یتیمی را که از خانواده ای برادرانم که در جنگ شهید شده اند، باقی مانده اند، چند روزی کفایت کند. من هم میخواستم زندگی کنم اما همین کسانی را که امروز میخواهم انتحاری کنم، همه چیز را از من گرفته اند، حتی حق زندگی کردن را. من شاید یک تعداد انسان هایی بیگناه دیگر را نیز بکشم اما اگر آن کسانیکه هدف واقعی من هست را بتوانم با خودم ازبین ببرم، مطمئن هستم که یک تعداد کسان دیگر را از شر ظلم شان خلاص خواهم کرد. در همین حال خودش را کنار یک قافله موتران امریکایی که با وزیر دفاع افغانستان یکجا سفر میکرد پرتاب کرد و صدای مهیبی همه جا را پرکرد.
روزنامه ها و تلویزیون ها پر از خبر حمله و اجساد خون آلود کودکان، زنان و مردان رهگذر شد. خانواده هایی هم فریاد و گریه کردند و این کار هزاران بار دیگر نیز درین شهر و شهر های دیگر افغانستان هر روز تکرار شد.