۱۳۹۵/۰۹/۱۳

Poetry of Moses and the Shepherd Maulana Jalaluddin Balkhi Rumi

شعر موسی و شبان مولانا جلال الدین محمد بلخی


Balkhi Rumi is one of the most famous poet, philosopher and charismatic scholar and jurist and theologian of Balkh Province of Afghanistan who was born and raised in Balkh and immigrated to Turkey and lived the last years of his life there. He uses the same language as the Iranians but a different dialect which is spoken only in Northern Afghanistan. Iranians claim that he is Iranian but the truth is that he never been to that geographical area which is now called Iran and the language is totally different than the dialect spoken in Iran. In this famous poetry he describes how would a Shepherd worship his God and what God really means to a Shepherd and what Moses would reply if he had heard the worship of the Shepherd.

دید موسی یک شبانی را به راه
کو همی گفت ای خدا و ای اله 
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه  سرت 
ای خدای من فدایت جان من
جمله فرزندان و خان و مان من 
تو کجایی تا سرت شانه کنم
چارقت را دوزم و بخیه زنم
جامه ات  شویم شپش هایت کشم
شیر پیشت آورم ای محتشم 
ور تو را بیماریی آید به پیش
من تو را غمخوار باشم همچو خویش 
دستکت بوسم بمالم پایکت
وقت خواب آید بروبم جایکت 
گر ببینم خانه ات را من دوام
روغن و شیرت بیارم صبح و شام 
هم پنیر و نان های روغنین
خمرها چغرات های نازنین 
سازم و آرم به پیشت صبح و شام
از من آوردن ز تو خوردن تمام 
ای فدای تو همه بزهای من
ای به یادت هی هی و هی های من 
زین نمط بیهوده می گفت آن شبان
گفت موسا با کی استت ای فلان ؟! 
گفت با آن کی که ما را آفرید
این زمین و چرخ از او آمد پدید  
گفت موسا های خیره سر شدی !
خود مسلمان ناشده کافر شدی 
این چه ژاژ است این چه کفر است و فشار
پنبه ای اندر دهان خود فشار 
گند کفر تو جهان را گنده کرد
کفر تو دیبای دین را ژنده کرد 
چارق و پا تابه لایق مر تو راست
آفتابی را چنین ها کی رواست ؟! 
گر نبندی زین سخن تو حلق را
آتشی آید بسوزد خلق را 
آتشی گر نامده است این دود چیست
جان سیه گشته روان مردود چیست ؟! 
گر همی دانی که یزدان داور است
ژاز و گستاخی تو را چون باور است؟!
دوستی بی خرد خود دشمنی است
حق تعالی زین چنین خدمت غنی است
با که می گویی تو این با عم  و خال ؟!
جسم و حاجت در صفات ذوالجلال !؟
شیر او نوشد که در نشو و نماست
چارق او پوشد که او محتاج پاست
ور برای بنده است این گفتگوی
آن که حق گفت او من است و من خود او
آن که گفت انی مرضت لم تعد
من شدم رنجور و او تنها نشد
آن که بی یسمع و بی یصبر شده است
در حق آن بنده این هم بیهده است
بی ادب گفتن سخن با خاص حق
دل بمیراند سیه دارد ورق
گر تو مردی را بخوانی فاطمه
گرچه یک جنس اند مرد و زن همه
قصد خون تو کند تا ممکن است
گر چه خوشخوی و حلیم و ساکن است
فاطمه مدح است در حق زنان
مرد را گویی بود زخم سنان
 دست و پا در حق ما آسایش است
در حق پاکی  حق آلایش است
لم یلد لم یولد او را لایق است
والد و مولود را او خالق است
 هرچه جسم آمد ولادت وصف اوست
هر چه مولود است او زین سوی جوست
 زانکه از کون و فساد است و مهین
حادث است و محدثی خواهد یقین
 گفت : ای موسا دهانم دوختی !
وز پشیمانی تو جانم سوختی
جامه را بدرید و آهی کرد تفت
سر نهاد اندر بیابان و برفت
 وحی آمد سوی موسی از خدا
ـ بنده ی ما را زما کردی جدا ؟!
تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی  
تا توانی پا منه اندر فراق
ابغض الشیاء عندی الطلاق 
هر کسی را سیرتی بنهاده ایم
هر کسی را اصطلاحی داده ایم
در حق او مدح و در حق تو ذم
در حق او شهد و در حق تو سم
 در حق او نور و در حق تو نار
در حق او ورد و در حق تو خار
در حق او نیک و در  حق تو بد
در حق او خوب و در حق تو رد
 ما بری از پاک و ناپاکی همه
از گرانجانی و چالاکی همه
 من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم
هندیان را اصطلاح هند مدح
سندیان را اصطلاح سند مدح
من نگردم پاک از تسبیحشان
پاک هم ایشان شوند و دُرفشان
 ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
 ناضر قلبیم اگر خاشع بود
گر چه گفت لفظ ناخاضع بود
 زانکه دل جوهر بود  گفتن عرض
پس طفیل آمد عرض جوهر غرض
 چند ازاین الفاظ و اضمار و مجاز
سوز خواهم سوز با سوز ساز
 آتشی از عشق در خود برفروز
سر به سر فکر و عبارت را بسوز
موسیا آداب دانان دیگرند
سوخته جان و روانان دیگرند
 عاشقا ن را هر زمان سوزید نی است
بر ده ویران خراج و عشر نیست
گر خطا گوید ورا خاطی مگو
گر شود پر خون شهید آن را مشو
خون شهیدان را از آب اولی تر است
این خطا از صد صواب اولی تراست
 در درون کعبه رسم قبله نیست
چه غم ار غواص را پا چیله نیست
 تو ز سرمستان قلاووزی مجو
جامه چاکان را چه فرمایی رفو؟!
 ملت عشق از همه دین ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
لعل را گر مهر نبود باک نیست
عشق در دریای غم غمناک نیست
بعد از آن در سر موسی حق نهفت
رازهایی کان نمی آید به گفت
 بر دل موسی سخن ها ریختند
دیدن و گفتن به هم آمیختند
 چند بی خود گشت و چند آمد به خود
چند پرّید از ازل سوی ابد
 بعد از این گر شرح گویم ابلهی است
زان که شرح این ورای آگهی است
ور بگویم عقل ها را برکند
ور نویسم بس قلم ها بشکند
ور بگویم شرح های معتبر
تا قیامت باشد آن بس مختصر
 لاجرم کوتاه کردم من زبان
گر تو خواهی از درون خود بخوان
چون که موسی این عتاب از حق شنید
در بیابان در پی چوپان دوید
 بر نشان پای آن سرگشته راند
گرد از پره ی بیابان برفشاند
 گام پای مردم شوریده خود
هم زگام دیگران پیدا بود
 یک قدم چون رخ ز بالا تا شکیب
یک قدم چون پیل رفته بر اریب
گاه چون موجی برافرازان علم
گاه چون ماهی روانه بر شکم
گاه بر خاکی نوشته حال خود
همچو رمالی که رملی برزند
گاه حیران ایستاده گه دوان
گاه غلطان همچو گوی از صور جان
 عاقبت دریافت او را و بدید
گفت مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هر چه می خواهد دل تنگت بگو
 کفر تو دین است و دینت نور جان
ایمنی وز تو جهانی در امان
ای معاف یفعل الله ما یشا
بی محابا رو زبان را برگشا
 گفت ای موسی از آن بگذشته ام
صد هزاران ساله زان سو رفته ام
 تازیانه برزدی اسبم بگشت
گنبدی کرد و ز گردون برگشت
 محرم ناسوت ما لاهوت باد
آفرین بر دست و بر بازوت باد
حال من اکنون برون از گفتن است
آن چه می گویم نه احوال من است
نقش می بینی که در آیینه ای است
نقش توست آن نقش  آن آیینه نیست

۱۳۹۵/۰۸/۳۰

نظم بخشیدن به انتحار، انفجار و قتل عام های افغانستان


از آنجایی که تجربه تلخ چهار دهه گذشته و به خصوص شانزده سال اخیر در افغانستان نشان داد، امکان ندارد از قتل عام مردم، از انفجار، از انتحار و از کشته شدن مردم ملکی درین مملکت جلوگیری شود. همه به خوبی میدانیم که هیچ کسی درین کشور صادقانه وظیفه خود را انجام نمیدهد. ازین انفجار ها و انتحار ها به این نتیجه رسیدیم که برای کسانی که در پشت این انفجار ها و انتحار ها قرار دارند، هیچ فرقی نمیکند که چه کسی درین انفجار ها کشته میشوند. باید اعلام کنیم که آنها هر روز یک تعدادی از مردم افغانستان را در هر گوشه ای ازین کشور به قتل میرسانند و درین کار خود بسیار موفق هم هستند، چون هیچ کدام آنها در هیچ محکمه ای هنوز مجازات نشده است.

ازینکه مردم افغانستان نمیدانند فردا چه کسی کشته خواهد شد، بسیار نگران اند. بیائید کسانی را که در عقب این انفجار هاست، شناسایی کنیم و منحیث مردم افغانستان با آنها یک قرار داد و معامله صادقانه انجام دهیم.

مردم افغانستان باید به آنها اعلام کنند که ما به این نتیجه رسیدیم که همه ما را آهسته آهسته به قتل میرسانید، و ما در مقابل شما هیچ کاری نمیتوانیم. شما در هر انفجار تعدادی از کودکان، خانم ها و جوانان افغانستان را میکشید، که تعداد آنها در هر سال به هزاران نفر میرسد. آیا امکان دارد که این مسئله قتل عام مردم افغانستان را به یک پروسه داوطلبانه تبدیل کنیم؟

در افغانستان تعداد زیادی از مردم وجود دارند که همین اکنون به مرگ خود راضی اند، چون نه خانه دارند، نه کار و وظیفه دارند، نه غذا برای خوردن دارند و سر پناهی که در زمستان های سرد، در زیر آن پناه ببرند. آگر کسانی که انتحار و انفجار میکنند، برنامه خود را به طور داوطلبانه اعلام کنند، بهتر خواهد بود چون تعداد زیادی کسانی که آرزوی مرگ دارند، میتوانند به شکل داوطلبانه برای مرگ ثبت نام کنند و در همان محله ای که انتحار و انفجار میشود، در همان لحظه معین حضور بهم برسانند تا کسانی که میخواهند بمیرند، همراه با کسانی که میخواهند بکشند، همدیگر را ملاقات کرده، به طور ماهانه صد نفر که قبلاً ثبت نام شده اند، به طور منظم و آگاهانه به قتل برسند تا دیگران از وحشت مرگ نا گهانی در امان بمانند.

خوبی هایی که این برنامه خواهد داشت، میتواند این مسئله باشد که بیشتر کسانی که از زندگی سیر آمده اند، درین حملات به قتل میرسند و آن عده از کودکان، مادران حامله و خانم هایی که اکنون به فرزندان شان شیر میدهند و به طور نا آگاهانه به قتل میرسند، نجات خواهند یافت و در عوض بیشتر کسانی به این برنامه ثبت نام خواهند کرد که معتاد اند، که معیوب اند، که فقیر و گرسنه اند و چیزی برای ادامه حیات خود ندارند.

از سوی دیگر کشور هایی که میخواهند مردم افغانستان را به قتل برسانند، نیز به شکل درست آن به اهداف خود میرسند زیرا برای آنها هیچ فرقی نمیکند که اول معتادان را بکشند یا بزرگسالان و کودکان را، چون هر روز همه را یکسان به قتل میرسانند.
این تنها راهی است که نظر به توانایی های دولت، وزارتخانه های کلیدی امنیتی و همچنان ریاست امنیت ملی افغانستان امکان پذیر است، زیرا این نهاد ها هیچ کاری برای جلوگیری از قتل عام مردم افغانستان نمیتوانند، تنها کاری که میتوانند این خواهد بود که آنها را در یک لیست ثبت نام کند تا مردم بدانند که چه کسی ، در چه زمانی در کدام روز ، و در کجا کشته میشود. این کار همچنان میتواند از ویرانی های ساختمان ها جلوگیری کند، زیرا میتواند در یک ساحه دور از شهر، در یک جای مناسب انجام شود.

درین قرارداد حتی میتوان یک ماده ای اضافه کرد که در آن به قاتلان حق داده شود که قومیت مقتولین، زبان مقتولین، و حتی تعداد مرد و زن بودن آنها را اجازه داشته باشند، خودشان انتخاب کنند، چون حالا وقتی بر یک جایی حمله میکنند، به درستی نمیتوانند آنگونه که میخواهند، مردمانی را میخواهند به قتل برسانند، مورد هدف قرار داده نمیتوانند.

برای اینکه به قاتلان همان آزادی های طبیعی آنها حفظ و داده شود، میتوانید در قرارداد یک ماده دیگر نیز اضافه کنید که قاتلان بتوانند نوعیت به قتل رسانیدن مقتولین خود را انتخاب کنند. آنها بتوانند انتخاب کنند که آیا میخواهند آنها را سنگسار کنند، اعدام کنند، یا اینکه به گلوله ببندند و یا هم با حملات انتحاری و ماین گذاری کار را یک طرفه کنند.



۱۳۹۵/۰۸/۲۲

ضرر های ماده مخدر چرس یا حشیش برای صحت انسان

ضرر های ماده مخدر چرس یا حشیش برای صحت انسان
Disadvantages of hashish for human health
جوانان افغانستان درین اواخر بیشتر از هر زمان دیگر به چرس روی آورده اند و این بسیار نگران کننده است. به منظور مبارزه با این پدیده شوم و ویرانگر، درینجا ضرر های چرس بر صحت انسان را مورد مطالعه و بر رسی قرار میدهیم.

چرس که به نام حشیش نیز یاد میشود، ماده‌ای‌ است که از شیره (صمغ) یک گیاه به نام شاهدانه به دست می‌آید. تفاوت چرس (حشیش) با ماری‌جوانا در این است که ماری‌جوانا از برگ و گل خشک شدهٔ همین گیاه شاه‌دانه ساخته می‌شود.
به گزارش خبرنگار سایت داکتران بدون مرز، چرس (حشیش) در سده‌ (قرن) های میانه در جهان اسلام در ابعاد وسیعی مورد مصرف بود. کشیدن چرس (حشیش) احتمالاً قبل از آشنایی با توتون رایج شده‌است. یافته‌های باستان‌شناسانه در اتیوپیا استعمال چرس (حشیش) به وسیله چلم (قلیان) در سده چهاردهم میلادی را نشان می‌دهد.
البته سابقه مصرف دارویی چرس (حشیش) در شرق مدیترانه به اواخر هزاره دوم پیش از میلاد باز می‌گردد، چرس (حشیش) در این دوران به عنوان دارویی برای آسان ساختن زایمان برای خانم ها مورد استفاده بود.
بقایای تتراهیدروکانبینول در گورستانی متعلق به سده چهارم میلادی در نزدیکی اورشلیم پیدا شده‌ است. مصرف دارویی چرس (حشیش) احتمالا تحت تأثیر اسلام به مصرف تفننی و لذت‌ جویانه تبدیل شد. چرس (حشیش) و سایر داروهای مخدر جایگزینی برای الکول و شراب بودند که در قران ممنوع اعلام شده‌بود.
منگ یا بنگ مادهٔ مخدری بوده‌است که در طبابت و نیز در مراسم مذهبی مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. در اوستا این واژه به صورت بنگهه و در سانسکریت بهنگا و در گزارش پهلوی به منگ برگردانیده شده‌است.
در وندیداد آمده، اگر کسی کنیزی را حامله (آبستن) کرد و آن مرد گفت چارهٔ کار را از پیرزنی پرسید و آن زن نیز برای تباه کردن بچه، برای او منگ یا داروی دیگر آورد، هم مرد و هم کنیز و هم پیرزن گناهکار هستند. در بندهش، منگ داروئی است که نخستین جانور سودمند، پیش از آنکه گرفتار خشم اهریمن گردد، بوسیلهٔ آن نابود گردید.
در ارداویرافنامه آمده که به ارداویراف مقدس برای سیر در جهان دیگر، موبدان می و منگ دادند و او سیر خود را در جهان دیگر آغاز کرد و پس از بازگشت گزارش خود را به همکیشان داد.
ترکیبات مؤثر در چرس (حشیش) کمابیش همان ترکیبات سایر قسمت‌ های گیاه شاهدانه با خلوص بالاتر است. برگ و جوانه این گیاه گراس نامیده می‌شود.
روغنی که از شیره (صمغ) شاهدانه تهیه می‌شود، خالص‌ترین حالت ماده توهمزای مصرفی است که از شاهدانه به دست می‌آید. تأثیر چرس (حشیش)، ناشی از تتراهیدروکانابینول‌ها (THC) است که یک توهمزای طبیعی به شمار می‌‏رود.
روش‌های گوناگونی برای مصرف چرس (حشیش) وجود دارد. کشیدن چرس (حشیش) با استفاده از پایپ، چوش، قُلقُلی، قرار دادن بر روی قاشق داغ، به روش چلیم و شایعتر از همه به صورت سگرتی (سیگاری) در ترکیب با توتون یا گراس.

در کشور عزیر ما افغانستان، متاسفانه جوانان بسیار زیادی به این مواد مخدر مبتلا شده اند و هیچ برنامه ای برای جلوگیری و مبارزه برای ابتلا و تداوی آنها وجود ندارد. در افغانستان نوعی مخلوط نوشیدنی از مواد مختلف و روغن شاهدانه ماده می‌سازند و مصرف می‌کنند که نشئگی آن با مصرف دودی متفاوت و طولانی و از ماندگاری بیشتری برخوردار است و مطابق با فتوای علمای مسلمان حرام است.
استفاده خوراکی از چرس (حشیش) هم ممکن است. آن را میتوان به تنهایی خورد یا با حل کردن در روغن پخت به عنوان یک ماده افزودنی در انواع کیک و شیرینی مصرف کرد.
استفاده درمانی از چرس (حشیش) فقط در مواقع نادر در درمان حالت تهوع و استفراغ ناشی از کیمیاتراپی (شیمی تراپی) در درمان سرطان، استفاده می شود.

اثرات كوتاه مدت:
باید دانست كه اثرات چرس (حشیش) با توجه به مقدار و نوع استفاده (كشیدن یا خوردن) متفاوت است. وضعیت جسمی و سلامت فرد از جمله وزن، اندازه، خلق و خوی فرد، درجه تحمل و … فرق می كند. اثرات كشیدن چرس (حشیش) در عرض چند دقیقه پس از مصرف ظاهر می شود و 2 تا 4 ساعت باقی می ماند.
در صورت خوردن هضم آن به طور بطی و كند صورت می گیرد. لذا اثر آن به تدریج و طولانی تر می گردد، معمولا فرد پس از مصرف چرس (حشیش) احساس آرامش و راحتی می كند، قوه درك و احساس او افزایش می یابد، رنگها به نظرش شفاف تر و روشن تر می آیند، صدها به نظر از فاصله دورتر به گوش می رسد. به هر حال در ادراكات حسی به خصوص بینایی و شنوایی تحریف به وجود می آید، اشتها افزایش می یابد، مخصوصا در مورد غذاهای شیرین.

از اثرات كوتاه مدت دیگر مصرف چرس (حشیش) عبارتند از:
خواب آلودگی ، سرخ شدن چشمها، افزایش ضربان قلب، خشكی دهان و گلو، گشادگی مردمك چشم، مختل شدن قوه حافظه و تمركز فكری به طور موقت، اختلال درك زمان و مكان، اضطراب، افسردگی، هیجان، تحرك زیاد، تحریك پذیری، تند مزاجی، بی قراری، پر حرفی، خنده های بی دلیل، احساس طرد شدگی، ترس و وحشت، دگرگونی و تغییر شكل فضا و زمان – اختلال در هماهنگی و تعادل در راه رفتن، احتمالا اوهام كه اغلب توام با حالت پارانویایی به خصوص در مصرف مقدار زیاد آن همراه است. دوز معمولی آن، بر مغز انسان تاثیرات بسیار منفی بر جای میگذارد و حتی مهارتهای كاربردهای ماشینی را لطمه می زند، طوری که انسان نمیتواند از ماشین ها استفاده کند و از این رو به خصوص رانندگی (درایوری) در حین مصرف (چرس) حشیش بسیار خطرناك است، تعداد زیادی از حاثات ترافیکی در افغانستان به خاطر این به وجود میاید که رانندگان هنگام رانندگی چرس میکشند، ماده T. H. C. كه تركیب فعال چرس (حشیش) است در بدن افرادی كه تصادفات شدید رانندگی داشته اند و منجر به جراحات سختی گردیده، دیده شده است.

اثرات عمده بلند مدت:

تحقیقات نشان می دهد كه اثرات سوء مصرف چرس (حشیش) به خصوص در بین جوانان و بزرگسالان حتمی است از جمله:

·         از دست دادن انگیزه و علایق،
·         آسیب به حافظه و تمركز فكر،
·         عدم قابلیت رانندگی،
·         كاهش قوای دفاعی بدن در برابر عفونتها و بیماریها،
·         گیجی و سردرگمی،
·         فقدان انرژی و …

در اثر استفاده مرتب و مداوم چرس (حشیش) پیش می آید.

هم چنین خطر ابتلا به برونشیت مزمن، سرطان شش (ریه) و بیماریهای دستگاه تنفسی در مصرف كنندگان منظم چرس (حشیش) بیش از دیگر گروه هاست. كشیدن سگرت ماری جوانا و چرس (حشیش) آسیب شدیدی به دستگاه تنفسی می زند، زیرا تار (یک نوع ماده زهری) موجود در آن، دو برابر قوی تر از تار (یک نوع ماده زهری) موجود در سگرت معمولی است. هم جنین عوامل ایجاد كننده سرطان در تار (یک نوع ماده زهری) موجود در چرس (حشیش) خیلی بیش از سگرتهای معمولی است.
مطالعات و تحقیقات نشان می دهد كه رشد طبیعی بك نوزاد به وسیله مصرف مرتب چرس (حشیش) یا ماری جوانا به وسیله مادر، در دوران بارداری می تواند به طور جدی آسیب ببیند.
آزمایشات بر روی حیوانات نشان داد كه نوزادان حیوانات آزمایشگاهی كه در دوران بارداری تحت مصرف این ماده قرار گرفته بودند، دارای برخی از ناهنجاریها و رفتار غیر عادی بودند، در اثر مصرف مداوم وابستگی روانی و تحمل ایجاد می شود، نشانه های ترك شامل اضطراب، عصبانیت، از دست دادن اشتها و بی خوابی و بد خوابی است.

روغن چرس (حشیش):
روغــــن غلیظ سبزه تیره یا قهوه ای مایـــــل به سرخ است كه از تصفیه چرس (حشیش) با یك ماده محلل ارگانیك بدست می آید و معمولا آن را به توتون داخــــل سگرت مالیده و به صورت دود كردنی مصرف می شود.

تی. اچ. سی.  (T. H. C.)
THC یك تركیب محلل در چرس (حشیش) است و به طور خالص، یك تركیب کیمیاوی است.  به ندرت در جاده ها قابل دسترسی و خرید و فروش است و آنچه كه به نام THC فروخته می شود، معمولا پی. سی. پی یا ال. اس. دی است.

THC مخفف (Tetra Hydro Cannabinol) یكی از عناصر فعال شاهدانه است. تی اچ سی یك ماده قوی توهم زاست، و اثرات کیمیاوی آن شباهت هایی به L. S. D. دارد كه عبارتند از تغییرات در رفتار، اختلال در حس زمان و حواس بینایی و شنوایی، از خود بی خود شدن. با این همه شواهدی وجود دارد كه نشان می دهد احتمالا این دو دارو از طریق مكانیسم های بیوکیمیاوی مختلفی عمل می كنند و اثرات آنها روی عملكرد مغز متفاوت است .

چرس (حشیش) چگونه مصرف می‌ شود؟
چرس (حشیش) به صورت سگرت تدخین (کشیده) می‌ شود كه به آن سگرتی (سیگاری) هم می‌ گویند. با تدخین (کشیدن) چرس (حشیش) اثرات نشئه آور آن ظرف چند دقیقه ظاهر شده و حدود 30 دقیقه بعد به اوج می‌ رسد و 2  تا 4 ساعت دوام می ‌یابد. برخی اثرات حركتی و شناختی 5 تا 12 ساعت طول می‌ كشد.

عوارض حاصل از مصرف چیست؟
میزان اثرات این ماده بر افراد به عوامل زیر بستگی دارد:

1.       تجربیات قبلی فرد در مصرف این ماده
2.       میزان ماده THC در سگرت
3.       انتظارات فرد از نحوه ایجاد عوارض
4.       محل مصرف آن
5.       همراهی مصرف چرس (حشیش) با مصرف سایر مواد مثل الكول و

بعضی افراد ذكر می‌كنند كه پس از تدخین (کشیدن) چرس (حشیش) (ماری جوانا) هیچ احساسی ندارند و بعضی احساس سبكی و سرخوشی می‌كنند. بعضی افراد دچار افزایش اشتهای شدید و تشنگی شدید می‌ شوند. در صورت مصرف میزان زیاد ماری‌ جوانا، فرد مصرف كننده دچار اضطراب و افكار پارانوئید می‌ شود.

شایع ترین اثرات پس از مصرف چرس (حشیش) عبارت اند از:

1.       اتساع عروق خونی (گشادگی رگ های کوچک خون) ملتحمه چشم (سرخی چشم)
2.       افزایش ضربان قلب (تاكی كاردی خفیف)
3.       افت یا کاهش فشارخون وضعیتی در دوزهای بالای مصرف
4.       افزایش اشتها كه اشتهای گاوی نامیده می ‌شود
5.       خشكی دهان
6.       حملات حاد اضطراب

عوارض كوتاه مدت مصرف:

1.       اختلالات حافظه و یادگیری
2.       اختلال در حواس بینایی، شنوایی و لامسه
3.       مسمومیت با چرس (حشیش)، اغلب حساسیت فرد مصرف كننده را نسبت به محرك ‌های بیرونی بالا می‌ برد و جزئیات تازه‌ای را آشكار می‌كند. فرد رنگ ‌ها را غنی‌ تر و عمیق‌ تر از گذشته حس می ‌كند.
4.       اختلال درك زمان و مكان
5.       اختلال در قدرت تجزیه و تحلیل مغز
6.       اختلال تعادل و مهارت‌ های حركتی : به علت اختلال در مهارت‌ های حركتی، افراد مصرف كننده تا 12 ساعت پس از مصرف نباید رانندگی كنند.
7.       اختلال خواب و فعالیت جنسی كه از چند روز تا چند هفته پس از مصرف از بین می ‌رود.

عوارض بلند مدت مصرف:
1.       آتروفی (تحلیل) بافت مغزی
2.       استعداد تشنج
3.       آسیب ژنتیكی كه فرزندان فرد را مبتلا به ناهنجاری های مادرزادی می ‌كنند.
4.       اختلال فعالیت ایمنی بدن
5.       تغییر غلظت هورمون های جنسی مردانه و زنانه ( بی‌ نظمی قاعدگی )
6.       اختلالات اضطرابی- توهم- هذیان و دیوانگی (در افراد با زمینه قبلی احتمال رخداد آنها بیشتر است)
7.       استعداد ابتلا به سرطان شش (ریه) كه به علت وجود هیدروكربن های سرطان‌زا در دود سگرت می ‌باشد.
8.       فقدان انگیزه در فرد برای استمرار كارهای روزمره به طوری كه فرد مصرف كننده فاقد نیرو، بی‌ حال و ظاهراً‌ تنبل است.

در افرادی كه چرس (حشیش) مصرف می‌ كنند، استعداد اعتیاد به سایر مواد روان‌ گردان بیشتر است.

نشانه‌های ناشی از ترك:
وابستگی به چرس (حشیش)، روانی و غیر جسمی است. نشانه‌ های ناشی از ترك در معتادین محدود به افزایش تحریك ‌پذیری، بی‌ قراری، بی ‌خوابی، بی ‌اشتهایی و تهوع خفیف است و همه این نشانه‌ ها هنگامی بروز می‌ كنند كه شخص به طور ناگهانی مصرف مقادیر زیاد چرس (حشیش) را قطع كند.

درمان اعتیاد :
شامل پرهیز از مصرف ، و حمایت روانی فرد می ‌باشد. از داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی نیز استفاده می ‌شود.

كاربرد درمانی چرس (حشیش):
چرس (حشیش) مانند سایر مواد دخانی، کاربردهای درمانی نیز دارد و در درمان بی‌اشتهایی افراد مبتلا به ایدز، تهوع شدید ناشی از درمان با داروهای کیمیا درمانی، و درمان میگرن استفاده می ‌شود.