۱۳۹۵/۰۵/۲۶

Import or generate electricity inside Afghanistan which one is beneficial?

وارد کردن برق برای افغانستان سودمند است یا تولید آن


در افغانستان تاریخ گواه است که همیشه یک قوم بر همیشه قدرت را در دست داشته و بر اقوام دیگر با تشکیل حکومت های استبدادی و دکتاتوری و با سیاست های تمامیت خواهی، همیشه ظلم روا داشته و آنها را از حقوق اساسی بشر محروم ساخته و همیشه در راستای از بین بردن زبان فارسی دری و جایگزین کردن آن با زبان پشتو تلاش کرده اند.

خوب ترین پشتون در افغانستان نظریه های طالبانی دارد، چون منافع آنها به نحوی در همین نظریه های استبدادی و تاکید بر یک زبان در حال اضمحلال بستگی دارد.

آنها همیشه و در هر دوره ای از تاریخ، پروژه ها عمرانی را در مناطق پشتون نشین کشور برده و همیشه از خشونت بر ضد اقوام دیگر برای سلطه جویی بر آنها استفاده کرده و تلاش کرده اند، جنبش های عدالت خواهانه و آواز های برابری را سرکوب کنند. این حقیقت های تلخ تاریخ تغیر نا پذیر است، و این شیوه استبداد نمیتواند با ایجاد جنبش های روشنایی و یا عدالت خواهی تغیر کند.

استبداد پشتون ها بر اقوام دیگر درین سرزمین، طوری که تاریخ نشان میدهد، پایان ناپذیر است. آنچه که میشود از تاریخ آموخت، این است که نمیتوان همیشه از راه تقابل اقوام و ایجاد روحیه خشونت با این پدیده ای شوم در افغانستان مبارزه کرد.

پشتون ها همیشه از دین و زبان پشتون منحیث دو محور اساسی برای سرکوب دیگران استفاده کرده است.

آیا لازم است که برای خواستن برق وارداتی به مناطق مرکزی افغانستان، که جزء از افغانستان نیز است، یک تعداد زیادی از معترضان توسط پشتون ها به قتل برسد؟ در حالی که داشتن برق و نه تنها برق بلکه دسترسی به انرژی های گاز، برق، نفت، و دیگر امکانات اولیه زندگی، مثل دسترسی به آب آشامیدنی، دسترسی به شبکه های آبرسانی، دسترسی به شبکه های مدرن آبیاری برای زراعت و دسترسی به کانالیزاسیون حقوق اساسی تمام اتباع افغانستان بوده و هیچ کسی نمیتواند این حقوق را انکار کند. و یک حقیقت دیگر اینکه عقب مانی مناطق مرکزی افغانستان باعث عقب مانی در مجموع اقتصاد کلان افغانستان نیز میشود، چون این یک بخشی از کل افغانستان است.

سیاست استبداد و تمامیت خواهی پشتون ها در افغانستان پایان نا پذیر و تغیر نا پذیر است، پس شما باید خودتان را تغیر دهید. به نظر من نه تنها مناطق مرکزی افغانستان، بلکه همه ای ولایات افغانستان، هر کدام پر از فرصت ها و زمینه های بکر برای انکشاف دارد، نه تنها در عرصه ای تولید انرژی بلکه در تمامی عرصه ها، لیکن افغانستان آنچه را که از دست داده است، اندیشه ها و نیروی متفکری است که بتواند ازین فرصت های بکر استفاده اعظمی و درست نمایند.

افغانستان نیاز به تورید (وارد کردن) انرژی برق، گاز و نفت ندارد، چون این کشور خود سرشار از منابع تولید انرژی است. اگر افغانستان تنها پروژه گاز شبرغان را بتواند بهره برداری کند، و آنرا از طریق شبکه ها منظم و عادلانه بر تمام افغانستان برساند، هر خانه افغانستان میتواند گاز داشته باشد و گاز این کشور به حدی است که میتواند به جای پروژه ای تاپی، به کشور های همسایه ودیگر آسیایی نیز صادر شود.

اگر افغانستان نفت خود را استخراج و بهره برداری کند، این کشور نیازی به وارد کردن نفت از کشور های دیگر ندارد، بلکه خود میتواند نیاز های خود را بر آورده ساخته و همچنان به کشور های دیگر نیز نفت صادر کند و یکی از تصمیم گیرندگان قیمت نفت در بازار اوپک باشد.

اگر افغانستان و به خصوص مناطق مرکزی افغانستان، که زمستان آن طولانی تر و هوای آن نسبت به سایر ولایات سردتر است، و بارندگی برف و باران در آن ولایات بیشتر است، بتواند آب ها و برف های خود را ذخیره کند، و یا آب دریا های خود را با ساختن یک بند، بتواند ذخیره کند، میتواند برای کل افغانستان برق تولید کند.

تنها دریایی که از عقب بازار نیک در یکاولنگ میگذرد و به یک آبشار می انجامد، خود یک بند برق آماده است، و میتواند هر نوع توربینی با هر نوع ظرفیت را به چرخش بیاورد و برق را بیشتر از نیاز بامیان تولید کند.

بند امیر بهترین ذخیره آب و بهترین فرصت برای تولید برق است و میتواند هر نوع توربینی را به حرکت بیاورد، و برقی را به مردم افغانستان تولید کند، که بیشتر از نیاز مردم منطقه بوده و گنجایش آنرا دارد که به ولایات همجوار نیز صادر شود.

منابع که در مناطق مرکزی افغانستان میتواند برای تولید برق استفاده شود، تنها آب نیست، بلکه آفتابی در مناطق مرکزی بدون وقفه میتابد، یکی از مهمترین منابع تولید برق میتواند باشد، به شرطی که کسی درین کشور وجود داشته باشد که بتواند نور آفتاب را به انرژی برق تبدیل کند.

برای مصارف خانواده ها، به صورت عموم میتوان از پلیت های مولد انرژی آفتابی درین منطقه استفاده کرد. چراغ هایی که روزانه نور آفتاب را ذخیره میکنند و شبانه میدرخشند، بهترین گزینه برای چراغان کردن خانه، کوچه ها، جاده ها، و راه های عمومی مناطق مرکزی است.

باد هایی که در مناطق مرکزی به صورت منظم از یک سمت میوزند، یک فرصت بکری است برای ایجاد یک پکه که بتوان گردش و چرخش آنرا توسط گیرباکس موتر به سرعت بیشتری تبدیل کرده و برای چرخاندن هر نوع توربین میتوان از آن استفاده کرد.

خوب حالا با دانستن این همه فرصت ها شما شاید بهانه کنید، که حکومت اشرف غنی بودجه نمیدهد تا بند بسازیم. در افغانستان هر دونری برای هر موسسه ای پروژه میدهد. شما انجنیران و مهندسانی را تربیت کنید که بتوانند یک پروژه عمرانی خوبی را طرح و عملی کرده بتواند، پولش را میتوانید از بانک انکشاف آسیایی قرض بگیرید و وقتی پروژه به سر رسید، قرض تان را دوباره بپردازید چون برق یک پروژه تولیدی است، و میتواند عوایدی بسیار زیادی داشته باشد.

اگر برق با خشونت و کشته شدن تعداد زیادی از معترضان بدست بیاید، یک روشنایی نیست، بلکه یک ظلمت است که ما را از نگاه تاریخی به عقب برگشتانده و باعث تقابل و درگیری های قومی، نژادی و زبانی در افغانستان میشود.

به جای اینکه جنبش های روشنایی میسازید و به جای اینکه تظاهرات میکنید و خود را با قوم پشتونی مقابل میکنید، که نصف آن طالب، نصف دیگر حزب اسلامی، نصف دیگر دموکرات امریکایی اند، و همه آنها حمایت کشور های بیگانه را نیز با خود دارند، و همه برای گسترش زبان پشتو کار میکنند و همه آنها در اصل یکی و در سیاست، نزد مردمان بیرونی برای اهداف مختلف جدا از هم معلوم میشوند، بروئید یک نصاب تعلیمی برای مناطق مرکزی بسازید، که برای کودکان تولید برق را از منابع مختلف تدریس کند و به آنها آموزش دهد که دولت مرکزی در هیچ مقطع از تاریخ آماده کمک به شما نیست، و اگر دستش برسد، میراث های فرهنگی شما را که همان بت بامیان بود، را نابود میکند، و همچو شرایطی، چگونه میتوان از هر لحاظ خودکفا شد، چون اگر با آنها مقابل شوی، بدیهی است که شما میخواهید اقوام دیگر را با رویارویی با پشتون ها در افغانستان نابود کرده و باعث تقویت طالبان در افغانستان شوئید.

پشتون ها هر چیزی خوبی را که در منطقه ای پشتون نشین نباشد، را نابود میکند و هرکسی را مخالف منافع آنها صحبت کنند، به قتل میرسانند. آنها کشور را یک کشور نمیدانند، و آنها اقوام دیگر را مربوط به افغانستان نمیدانند. آنها هر چیز خوی را که در یک ولایتی دیگری باشد که اکثریت ساکنان آن هزاره است، را نابود میکنند.

آنها نمیگذارند نفت شبرغان و یا گاز شبرغان استخراج شود، و تنها در صورتی اجازه میدهد که این منابع استخراج شوند، که مالک آن یک پشتون باشد.

شما فکر میکنید طالبان تصادفی به وجود آمده است و آنها بت بامیان را از بین بردند بخاطر اینکه فکر میکردند که ابراهیم بت شکن بود و مسلمان ها نیز با عبادت از بت ها مخالف اند، نه. شما اشتباه میکنید. طالبان پشتون بودند، آنها نوکر پاکستان بودند و آنها نمیخواستند که این ارزش فرهنگی باعث رونق اقتصادی بامیان شود و این ارزش نباید توریست ها را از سراسر دنیا به خود جلب کند و بامیان نباید رشد کند.

اگر این بت در قندهار یا هلمند میبود، و عواید توریستی آن مستقیماً به جیب پشتون ها میریخت، هرگز بت بامیان را از بین نمیبردند. آنها در سدد ایجاد سلطنت غلجایی در افغانستان کار میکنند و میخواهند که این کشور دوباره به دست طالبان سقوط کرده و سلطنت غلجایی بتواند با تندروی اسلامی دوباره پیوند بخورد تا بدان وسیله بتوانند با قتل عام تمام اقوام دیگر، و مهاجر ساختن آنها، زمین ها و خانه های آنها را غصب کنند.

آیا میدانید که پشتون ها در زمان طالبان تنها کسانی بودند که خانه و زمین هشتاد فیصد از مهاجرانی را که از افغانستان فرار میکردند، با پول بسیار ناچیز خریداری کردند؟

آنها به دموکراسی، مردم سالاری و ارزش های دموکراتیک بارو ندارند، بلکه فقط از آنها منحیث یک وسیله برای جلب حمایت امریکا استفاده میکنند. اینها همان طالبان دیروزی اند که دیروز به نام دین حمایت عربستان و پاکستان را جلب کرده بودند و اقوام دیگر را بدان وسیله سرکوب کردند و پریروز هم از نام سوسیالیزم استفاده کرده و حمایت روسیه را به خود جلب کرده بودند.

آیا فکر میکنید پشتون ها نمیدانند که کرونیزم (cronyism) که به معنی استخدام اعضای خانواده، اقارب، فامیل ها و خویشاوندان در سمت های مهم دولتی، بدون در نظر داشت شایستگی و بدون هر نوع ضابطه ای، یک جرم است؟ آنها خوب میدانند، اما ملت را فریب میدهند، چون این کار به نفع آنهاست.

آیا فکر میکنید پشتون ها مسلمان های خوبی هستند که به خاطر دین طالب شده اند؟ نخیر، آنها میدانند که دین بهترین وسیله است و این به نفع آنهاست تا دیگر اقوام را به نام دین سرکوب کرده و جایداد های شان را غصب کنند.

آیا فکر میکنید که لابی گران آنها در شبکه های اطلاعاتی امریکا برای منافع افغانستان مشوره میدهند؟  نخیر، آنها فقط منافع قومی و زبانی خود را در نظر میگیرند. آنها بودند که به امریکا گفته بودند که پس از سقوط طالبان، رئیس جمهور جدید باید پشتون باشد، وگرنه افغانستان ویران میشود.

اقوام دیگر افغانستان که همیشه متفرق اند، و هر کدام به نحوی فریب این قوم را خورده چند روزی در کابینه منحیث یک وزیر بی صلاحیت کار میکنند، و سپس سر شان زیر بال شان میشود، باید حقیقت ها را درک کنند. آنها باید بدانند که ازین دولت و دولتداری، ازین حکومت قومی مبتنی بر یک نژاد و یک زبان، هیچ چیزی نمیتوان توقع داشت. با این قوم نه جنگ سود دارد، و نه همکاری، فقط باید هر کدام تان در قریه و ولایت خود تلاش کنید مکتب بسازید و کودکان تان را برای آینده روشن، طوری تربیت کنید، که با هیچ انتظار و توقعی ازین مردمان، بتوانند برای خانه، شهر، قریه و ولایت خود چیزی بسازند، برقی تولید کنند، جاده ای بسازند، مکتب بسازند، کانالیزاسیون بسازند، سیستم های تصفیه آب و شبکه های آبرسانی درست کنند، معادن خود را درست استخراج کنند، زراعت خود را انکشاف دهند، طلای افغانستان را استخراج کرده پول آنرا برای آبادی ولایت خود مصرف کنند، لاجورد افغانستان را استخراج کرده، آنرا پروسس کنند و از آن بهترین زیورات بسازند، لیتیم افغانستان را استخراج کرده و از آن بطری های کمپیوتر و موبایل بسازند، زمرد افغانستان را استخراج کنند و از آن چیز های زیبایی بسازند و به کشور های دیگر صادر کنند، و پول آنرا برای پروژه های عمرانی استفاده کنند، نقره افغانستان را استخراج کنند و پس از ساختن جواهرات زیبا از آن، آنرا به کشور های دیگر صادر کنند، و پول آنرا برای پروژه های عام المنفعه مثل تولید برق، گاز و نفت به مصرف برسانند.

برای نظافت شهر های خود کوشش کنند و سیستم های استفاده مجدد از مواد اضافی و کثافاتی که تولید میشوند، را ایجاد کنند.

گچ، سمنت، سنگ های مرمر و دیگر سنگ های قیمتی را پالش کرده و در راستای آبادی افغانستان به مصرف برسانید. سیستم های مدرن توزیع برق را با استندرد ها و معیار های جدید امروزی طوری ایجاد کنید که شبکه های توزیع برق بی عیب و نقص باشند و میزان کمتر خطر و ریسک را برای مردم داشته باشند.

در بهتر سازی کیفیت تعلیم و تربیت کودکان تان و همچنان در بهتر ساختن کیفت نصاب تعلیمی افغانستان باید سعی و تلاش کنید، چون تمام اندیشه های تولید باید از طریق نصاب تعلیمی در اندیشه های کودکان بذر شود.

منتظر مکتب نباشید، کودکان تان را هر چیزی که بخواهید، از آوان کودکی استعداد یابی کنید، و برای تربیت آنها در همان رشته ای مورد علاقه اش، خود اقدام کنید. کیفیت درس مکتب ها درین کشور طوری است که یک شاگرد 12 سال مکتب میرود، حد اقل 8 سال آنرا زبان انگلیسی میخواند، و وقتی فارغ میشود، به جز الفبای زبان انگلیسی، دیگر هیچ چیزی را یاد ندارد. اگر شما سرمایه گذاری دولت بر روی زبان انگلیسی در مکتب ها را محاسبه کنید، در طول 8 سال چه تعداد معلم معاش میگیرد، چه تعداد شاگرد وقت خود را تلف میکند، و چه تعداد خانواده ها، با چه مشکلاتی غذا و لباس تهیه میکنند، و آینده ای کودکان شان را به امید مکتب و برنامه های دولت برای آنها، به مکتب میفرستند که شاید چیزی از آنجا یاد بگیرند، اما آنها پس از 8 سال درس زبان انگلیسی، یک تعداد کمی آنها تنها الفبای زبان انگلیسی را یاد میگیرند و بس، و یک تعداد دیگر فقط "دوچتی زدن"، حرف بد گفتن و دشنام دادن را از همسالان خود یاد گرفته و در پهلوی آن سگرت کشیدن و نصوار زدن و هزاران فعل بدی دیگری را نیز از مکتب میاموزند.

سرمایه و بودجه ای که برای آموزش زبان انگلیسی در طول 8 سال به مصرف میرسد را محاسبه کنید، با این بودجه که برای آموزش زبان بی فایده به مصرف میرسد، میتوان همه ای این شاگردان را برای یک دوره یک ساله در یکی از کشور های انگلیسی زبان فرستاد تا زبان را یاد گرفته و دوباره به افغانستان برگردند. و یا هم با تماس با یکی از سفارت هایی که زبان آنها انگلیسی است، از آنها معلم انگلیسی زبان درخواست کرد تا بتوان کیفیت تعلیمی را بالا برده و کیفیت و میزان آموزش را بالا برد.

به این میگویند پروژه ناکام زبان انگلیسی در مکتب های افغانستان.

برای این همه بی کفایتی درین کشور، چه کسی را باید مقصر دانست؟

مشکل در معلم است؟ مشکل در شاگرد است؟ مشکل در نصاب و کتاب درسی است؟ یا مشکل اصلی در نظام تعلیمی کشور است؟
حالا به جای زبان انگلیسی تولید برق را گذاشته مقایسه کنید. آیا مکتب به شاگردان تولید برق را آموزش میدهد؟

برای رسیدن به هر هدفی، یک برنامه لازم است، که به ما بگوید چه کار هایی را انجام بدهیم تا به آن هدف برسیم، اما آنچه در کشور ها جریان دارد همین بی برنامگی است که هیچ کسی نمیداند چه باید بکند. 

تهدید حملات نژاد پرستانه برای مهاجران افغانستان تا چه حدی جدی است؟


این گزارش را که در مورد حملات نژادپرستانه و تهدید به مرگ در جرمنی است، ببینید: 


وضعیت بحرانی مهاجران در اروپا


پولیس مقدونیه در هوای بارانی چگونه مهاجران را میزند؟

پولیس مقدونیه در هوای بارانی مهاجرانی را که ماه ها در سفر بوده اند و نه به غذای درست دسترسی دارند و نه خانه دارند، نه جایی دارند که بخوابند و نه جایی دارند که حمام بگیرند، ماه ها در سفر اند ... 

پولیس آنها را چگونه میزند؟ 
درین ویدیو ببینید



یونان مقدونیه را محکوم میکند که آنها از اسلحه و نیروی نظامی بر ضد مهاجران استفاده میکنند


این یک نمونه ای از رفتار مردم اروپا در قبال مهاجران است


آنها چه جرمی را مرتکب شده اند که با آنها اینگونه رفتار میشود؟


رفتار نادرست مردم اروپا در مقابل قربانیان داعش، طالبان، جنگ وتروریسم


مشت نمونه خروار 

درین ویدیو می بینید که یک ژورنالیست تبعه هنگری چگونه با مهاجران مسلمانی که خود قربانی داعش، طالبان، جنگ و بدبختی اند و به امید رسیدن به صلح و امنیت به اروپا پناه میبرند، چگونه رفتار میکنند و از آنها چگونه استقبال میکنند.
این رفتار تنها منوط و مربوط به مردم کشور هنگری نمیشود، این رفتار در سراسر کشور های اروپایی به شدت در حال رشد است و مهاجران بیچاره که از همه چیز بی خبر اند، قربانی اصلی این نوع حملات میشوند.

This is the barbarian behavior and welcome of the European people towards the victims of ISIS and Taliban in their countries who thought that Europe will help them and will give them a chance to live 
 in peace, but they were wrong and all their naive pre-assumptions proved to be wrong
Europe is still in the dark age and the people need to be civilized so that they can stop hurting refugees and asylum seekers

This is only an example ... 

۱۳۹۵/۰۵/۱۹

مردم پولند با مهاجران چگونه رفتار میکنند؟

مهاجرانی که میخواهند از پولند بگذرند، و بروند به کشور های دیگر چون جرمنی، فرانسه، سویدن 
اما در جریان راه با نظامیان پولند مواجه میشوند و آنها اینگونه با آنها رفتار میکنند.


The Ants and the Pen

مورچه ها و قلم


مورچه‌ای کوچک دید که قلمی روی کاغذ حرکت می‌کند و نقش‌های زیبا رسم می‌کند. به مور دیگری گفت این قلم نقش‌های زیبا و عجیبی رسم می‌کند. نقش‌هایی که مانند گل یاسمن و سوسن است.

آن مور گفت: این کار قلم نیست، فاعل اصلی انگشتان هستند که قلم را به نگارش وا می‌دارند.

مور سوم گفت: نه فاعل اصلی انگشت نیست؛ بلکه بازو است. زیرا انگشت از نیروی بازو کمک می‌گیرد.

مورچه‌ها همچنان بحث و گفتگو می‌کردند و بحث به بالا و بالاتر کشیده شد. هر مورچه نظر عالمانه‌تری می‌داد تا اینکه مساله به بزرگ مورچگان رسید.

او بسیار دانا و باهوش بود گفت: این هنر از عالم مادی صورت و ظاهر نیست. این کار عقل است. تن مادی انسان با آمدن خواب و مرگ بی هوش و بی‌خبر می‌شود. تن لباس است. این نقش‌ها را عقل آن مرد رسم می‌کند.

مولانا جلال الدین محمد بلخی ملقب به رومی

بر گرفته از کتاب مثنوی معنوی 











Recommendations for saving the lives of Afghan migrants in Europe

توصیه هایی برای نجات جان مهاجران افغانستان در اروپا


1.       اگر در راه سفر به اروپا هستید، کوشش کنید به هیچ کسی اعتماد نکنید. قاچاقبران و راهزنان زیادی در راه قصد آسیب رساندن به مهاجران افغانستان را دارند. دلیل اصلی آسیب رسانیدن آنها به شما میتواند اسلام هراسی، بیگانه هراسی، نژادپرستی، دین ستیزی و یا فاشیزم و شئونیزم باشد.
2.       اگر کسی به شما درخواست میدهد که میتواند شما را در کانتینر های سر بسته، در موتر های یخچالدار، در کشتی های کوچک از یک کشور به کشور دیگر انتقال دهد، باید بدانید که قصد حبس کردن و کشتن شما را در سر دارند و هیچگاهی با پیشنهاد شان موافقت نکنید.
3.       هرگز پول خود را به کسی نشان ندهید، چون کوچکترین مبلغ پول میتواند باعث از دست رفتن جان تان شود.
4.       هرگز به هیچ قاچاقبری پول را پیشکی تسلیم نکنید، چون هیچ کسی پول شما را پس نمیدهد و کار شما را هم انجام نمیدهد.
5.       به پولیس های محلی و مرزی اعتماد نکنید. دربسیاری موارد همین پولیس ها باعث تیرباران کردن، آزار و اذیت وحتی غرق کردن مهاجران اعم از کودکان و زنان در آب های بحر و یا در سرحدات کشور ها شده اند.
6.       از خطر هایی که ممکن است به شما از جانب معتادین، نژادپرستان و ضد مسلمان ها برسد، باید آگاهی داشته باشید و در محل هایی که احتمال حمله بر مهاجران وجود دارد، کوشش کنید به صورت گروهی سفر کنید، نه به شکل انفرادی و تنها که درین صورت ممکن است به شما آسیب های جدی برسد.
7.       شما نمیتوانید بشناسید که چه کسی نژاد پرست است و قصد حمله بر شما را دارد و چه کسی نیست، بناءً بهتر است از همه ای مردم دوری کنید و درست مثل یهودان که به هیچ کسی حق مداخله به زندگی شان را نمیدهند، عمل کنید تا زنده بمانید.
8.       در اکثر کشور های اروپایی، بیگانه هراسی و مهاجر ستیزی به اوج خود رسیده است. به هیچ کسی اعتماد نکنید و از غذای هیچ شخص ناشناس نخورید و آب را از دست هیچ ناشناسی ننوشید، چرا که تعداد زیادی از مهاجران از تسمم غذایی و از مسمومیت آب از بین رفته اند.
9.       از هیچ کسی درخواست کمک نکنید، چون تعداد زیادی مجرمان و نژاد پرستان در اروپا از نام کمک به مهاجران استفاده کرده و از همین راه به آنها نزدیک میشوند و آنها را هدف قرارداده و به آنها آسیب میرسانند.
10.   وقتی در یک کمپ مهاجرت زندگی میکنید، باید بدانید که کمپ ها همه کمره های مخفی و مایکروفون های مخفی دارند و هر چیزی که شما بگوئید و یا انجام دهید، همه مورد بررسی قرار دارد، همه گفتار و اعمال شما ثبت، ریکارد و بررسی میشود و کمپ های مهاجرت در حقیقت مراکز تعقیب، تحقیق و بررسی رفتار مهاجران است.
11.   در تعدادی از کمپ های مهاجرت نژادپرستان و کسانی جای گرفته اند که بیگانه هراس و ضد مهاجراند. تا میتوانید از آنها دوری کنید.
12.   در تعدادی از کمپ های مهاجرت، تسمم مواد غذایی مشاهده شده است. تا میتوانید از آب و غذای کمپ های مهاجرت کمتر استفاده کنید.
13.   در تعداد زیادی از کمپ های مهاجرت، مهاجران افغانستان به دلیل مسلمان بودن شان مورد حملات شدید صحی، روحی، روانی و تحقیر و توهین های لفظی قرار میگیرند. به مهاجران کشور های افریقایی و دیگر کشور ها انگیزه داده میشود که بر ضد مهاجران افغانستان اغتشاش کرده و مهاجران کشور افغانستان را لت و کوب کنند، و نتیجه آنرا در اخبار بر ضد مهاجران افغانستان گذارش میکنند.
14.   کوشش کنید تا حد توان به داکترانی که در کمپ ها هستند مراجعه نکنید چون تعداد زیادی از مهاجران افغانستان از خدمات صحی کمپ های مهاجرت آسیب های شدید دیده اند.
15.   وکیل هایی که برای شما میدهند، در حقیقت کوشش میکنند هرچه میگوئید، بر ضد شما استفاده کنند. تا میتوانید با آنها کمتر صحبت کنید. هر چیزی را که میگوئید، وکیلان شما کوشش میکنند که آنها را غلط ثابت کنند. کوشش کنید که هر چیزی را که میگوئید با اسناد ثابت کنید.
16.   از موقعی که شما در کمپ مهاجرت میروئید، یک تلاش برای ایجاد تشویش و استرس برای شما آغاز میشود. کوشش کنید از انترنت راه های مبارزه با استرس را با ورزش و دیگر شیوه های مدیریت استرس دنبال کنید و با هرنوع استرس و تشویش مبارزه، و از عواقب و صدمه آن بر صحت خود جلوگیری کنید.
17.   اگر نزد داکتر چشم مراجعه کنید. ذره بین را با نور یک چراغ به نقطه محراق قرار داده و کوشش میکند مردمک چشم تان را بسوزاند. این یک امر عادیست که برای بسیاری از مهاجران افغانستان پیش آمده است. کوشش کنید به آنها مراجعه نکنید.
18.   اگر برای کشیدن دندان به داکتر دندان مراجعه کنید. داکتر دندان با کشیدن دندان تان، به جای دندان چیزی را گذاشته و جانی دندان را میدوزد تا آن شی بیرون نیفتد. شما در موجودیت آن ماده در جای دندان تان، تا حدود چندین ماه عذاب می کشید. این یک امر عادی اتفاقی نیست. چیز هائیست که بالای مهاجران دیگر قبلا تطبیق شده است و فقط برای رهنمایی شما بازگو میشود.
19.   وقتی در کمپ مهاجرت هستید، غذایی را که میخورید، مواظب آن باشید که شبها برای شما خواب های نگران کننده ای را به همراه خواهد داشت. کوشش کنید از غذا های آنها کمتر بخورید، و از امراض صحی کمتری در آینده رنج خواهید برد.
20.   وقتی خانه ای به کرایه گرفتید، از تعداد کلید های خانه مطمئن شوئید، تعداد آنرا در قرارداد ذکر کنید و کوشش کنید که همه کلید ها نزد خودتان باشد، تا کسی نتواند به غذای شما برای نیت های سوء دسترسی داشته باشد. از خیر کم شدن کرایه خانه توسط کمک دولت هم بگذرید چون این یک بهانه برای مداخله و تغییر سیستم آب آشامیدنی و آلوده کردن آن در خانه شما میتواند استفاده شود.
21.   کسانی که در خانه های سوسیال زندگی میکنند، نیز مواظب همه چیز در خانه خود باشند تا مبادا آب و یا غذای آنها آلوده شود، چون درین اواخر، احساسات ضد مسلمانی و مسلمان ستیزی و مهاجر ستیزی در اروپا به اوج خود رسیده است.
22.   نیت خوب در مقابل مهاجران افغانستان وجود ندارد. هر کمکی یک بهانه برای مداخله در زندگی مهاجران است و در حقیقت یک تله و یا دام است. کوشش کنید بدانید که شخصی که به شما میخواهد کمک کند، در پی چه چیزی است؟ و از شما چه میخواهد؟ اطلاعات، زندگی و یا صحت شما را!
23.   بیشتر مهاجران شکایت دارند که مورد حملات صحی قرار گرفته اند. شکایت های مهاجران نشان میدهد که حملات صحی بر مهاجران بیشتر چند بخشی مهمی از اعضای بدن آنها را که شامل سیستم تناسیلی برای جلوگیری از تولید مثل و تکثر، قلب، جیگر، گرده ها و همچنان سیستم عصبی مهاجران میشود.  

24.   اخیراً روزنامه نگار و ژورنالیست زبردست آقای ژولیان آسانژ که در حقیقت بنیانگذار ویکی لیکس است، یک ویدیویی را در مورد وضعیت زندگی مهاجران منتشر کرده است که در آن از راز هایی پس پرده سخن میگوید و او درین ویدیو میگوید که چگونه خود اتحادیه اروپا در غرق کردن کشتی مهاجران در بحر مدیترانه نقش دارد. این امر به نگرانی مهاجران افغانستان می افزاید و ایجاب میکند که مهاجران افغانستان باید بیشتر از پیش متوجه امنیت خود و خانواده های خود باشند. او درین ویدیو به صراحت از پلان های شوم و اقدام نظامی بر ضد مهاجران سخن میگوید.

کامران یک مهاجر اهل افغانستان در جنگل های شهر کاله فرانسه به شما چه پیامی دارد؟


کامران دلیل اصلی این نوع بدرفتاری با مهاجران افغانستان چیست؟

کامران میگوید که اینها ما مردم افغانستان را تروریست فکر میکنند، و فکر میکنند که ما آمدیم تا کشور شان را ویران کنیم. اما آیا این طرز تفکر درست است؟ 
جواب آن منفی است.
آنها به من میگویند که تو تروریست استی؟
آیا من هستم؟ نخیر نیستم. 


چه کسی مسئول ویرانی کشور ها و سیل مهاجرت است؟


چرا این کشور ها مسئولیت و عواقب اعمال خود را نمی پذیرند؟
این مردم وقتی خانه های شان ویران میشود باید کجا بروند؟



ژولیان آسانژ در مورد حمله بر کشتی های مهاجران میگوید

ژولیان آسانژ یکی از بهترین کسانی است که برای افشاگری صفحه ویکی لیکس را ساخته است. 
او میگوید که کشتی ها و قایق های مهاجران در بحر توسط نیرو های نظامی مورد هدف قرار میگیرند. 
برای آنها فرق نمیکند که کسی در میان آن کشتی است یا نه ...



مسلمان هایی از افغانستان و ایران که به خاطر نجات جان شان مجبور میشوند دین شان را تغیر بدهند

وضعیت در اروپا طوری است که مهاجران افغانستان فقط به خاطر زنده ماندن و نجات جان شان مجبور میشوند خود را به دامان کلیسای مسیحیان انداخته و دین شان را از اسلام به مسیحیت تغیر میدهند. 
این در حالیست که بعضی از کشور های اروپایی اعلام کرده اند که تنها مهاجران مسیحی را میپذیرند. 
این یک اشاره ایست برای اینکه وضعیت مهاجران و زندگی آنها در چه حدی به تهدید مواجه است که مجبور به تغیر دین میشوند. 
اگر مسلمان هستید و در کشور های اسلامی زندگی میکنید. باید این ویدیو کمی بر اخلاق شما تاثیر کند تا شما آن قدر مسلمان بد نباشید که جوانان از دست شما فرار کرده و مجبور شوند مسیحی شوند. 
خوب باشید، کشور خود را بسازید تا بیش ازین مردم تان دربدر و خاک بر سر نشوند. 
اگر هیچ کاری نمیتوانید، فقط یک کارت پلاستیکی بگیرید و برای مهاجرانی که افغانستان را ترک میکنند، بر روی آن اسم، آدرس و شماره تماس خانواده های آنها را بنویسید و بدهید که بر گردن خود آویزان کنند، تا اگر در بحر مدیترانه غرق میشود و یا اگر در راه اروپا میمیرد، حد اقل کسی بداند که نامش چی بود، از کدام ولایت بود، و به کدام شماره تیلفون باید خبر مرگش را احوال بدهند. 


۱۳۹۵/۰۵/۱۵

دختر اهل افغانستان با چشمان گریان چی میگوید؟

شما اینجا نیستید که بدانید ما با چه مشکلاتی مواجه هستیم. 
لطفاً مرز ها را باز کنید.
چرا تنها مردم افغانستان را ممنوع اعلام کردید؟
افغانستان کشوریست که جنگ را چهل سال تجریه کرده است و از هر کشور دیگری بیشتر به کمک نیاز دارند.


زندگی در یونان بدتر از افتادن در دست طالبان است

این یک ویدیویی است که نشان میدهد وضعیت بحرانی مهاجران را و مشکلاتی را که آنها با آن مواجه میشوند.
ببین که چگونه بر آنها حمله میشود و چگونه آنها را میزنند.
مهاجران میگویند که از بسکه حملات نژادپرستان بر آنها زیاد شده است، آنها میگویند افتادن در دست طالبان بهتر ازین بود که ما یونان آمدیم.
این مردم خطرناکتر از طالبان حمله میکنند.
آنها بر کودکان، زنان، مردان و پسران جوان حمله میکنند. 
فاشیستان وقتی زنانی را با چادر میبینند، بر آنها حمله میکنند. 


فرار از جنگ و نابودی در جستجوی صلح و امنیت

فرار مردم افغانستان از جنگ و نابودی، برای حفظ جان و برای رسیدن به امنیت است.
اما مهاجرت آنها در اروپا به دیده سوء ظن نگریسته میشود.
اروپایی ها فکر میکنند که مسلمان ها بر کشور ما حمله کرده اند.
در حالی که این بیچاره ها فقط به خاطر داشتن یک زندگی بهتر سفر میکنند، اما مورد حملات شدید نژاد پرستان واقع میشوند که تعداد زیاد آنها جان های شیرین شان را از دست میدهند.
آنها نمیدانند که چه خطر هایی سر راه آنهاست.
اگر آنها از خطر هایی که سر راه آنها است، آگاه شوند، شانس زنده ماندن شان بسیار زیاد خواهد شد.
آنها باید بدانند
که بر هیچ کسی نمیشوند اعتماد کرد.
آنها باید بدانند که داکتران قابل اعتماد نیستند.
آنها باید بدانند که غذایی که آنها داده میشود، ممکن است از سوی نژاد پرستان آمده و مسموم کننده باشد.
آنها باید بدانند که نژاد پرستان مسلح بر مهاجران حمله میکنند.


اتباع افغانستان را نمیگذارند که از مرز عبور کنند

ملتی که رهبر نداشته باشد، و یا رهبری که اندیشه های سازنده نداشته باشد، آن ملت پارچه پارچه شده در هر گوشه ای از حقوق شان پامال شده، از بین میروند


یادی از 12 تن غرق شدگان راه مهاجرت که در کشور یونان دفن شده اند


زندگی در اروپا یعنی این ... زندگی در مهاجرت یعنی این


مهاجرانی که در مخروبه ها زندگی میکنند


وضعیت بحرانی مهاجران افغانستان در اروپا


ویدیویی از مهاجرانی که 4 شب و 5 روز در میان آب ها با قایقی که حرکت نمیکرد سرگردان مانده و نزدیک بود غرق شوند


مهاجرانی که 12 ساعت در آب بودند و نزدیک بودند غرق شوند ... به شما پیامی دارند ...


مردانی مسلح و نقاب دار بر کشتی های مهاجران هنگام رسیدن به ساحل در یونان حمله میکنند


کودکان اهل افغانستان که سرگردان در کوچه های ایتالیا میگردند ... در پارک ها میخوابند ...


مهاجرانی که هیچ چیزی ندارند


خانه های پر شکوه و پر از همه چیز وزیران و وکیلان افغانستان را با این خانه مهاجر افغانستان در اروپا مقایسه کنید


فلم سفر

این فلم بهترین فلمی است که مشکلات مهاجران را در راه سفر به سوی آسترالیا نشان میدهد. این فلم نشان میدهد که چگونه فامیل های که شامل خانم ها و کودکان نیز میشود، سفر میکنند از خانه های شان و میروند و در بحر غرق میشوند ...  سفر به سوی اروپا شباهت بسیار زیادی به سفر به سوی آسترالیاد دارد ... او دو بحر یکی مدیترانه در یونان و دیگری در اندونیزیا باید قبرستان مهاجران گمنام نامیده شوند


۱۳۹۵/۰۵/۱۱

فلمی که واقعاً مشکلات مهاجران را در یک کشور دیگر نشان میدهد ...


اگر شما یک مهاجر باشید، چه خواهد شد؟ بحث بسیار جالبی در مورد مهاجرت


بحث جالبی در مورد مهاجران برای کشور های میزبان


تعداد زیادی از مهاجران در راه از بین میروند و به مقصدی که میخواهند نمیرسند! اگر برسند هم به آن بهشتی که آنها فکر میکنند نمیرسند، چون اروپا آن طوری نیست که آنها فکر میکنند. اما آنها اینرا نمیدانند


وضعیت بحرانی مهاجرانی که افسرده، دربدر به سوی اروپا میایند و هیچ چیزی ندارند. آنها از انسان های وحشی فرار میکنند و به سوی کسانی میایند که فکر میکنند به آنها کمک خواهد کرد، اما آیا آنها کمک میکنند؟


کاهش میزان پناهجویان در سال 2015


دیپورت شدن و یا پس فرستادن به کشور اصلی پناهجویان چگونه صورت میگیرد؟


وقتی مردم از مسلمان ها فرار کرده و به کلیسا پناه میبرند ... کلیسای بیخینهوف در شهر بروکسل بلجیم پر از حدود 400 مهاجران اهل افغانستان بود


وضعیت مهاجران سوریه و افغانستان


چه سرنوشت غم انگیزی دارند این مهاجران افغانستان در یونان


پولیس عمداً خانواده های مهاجران افغانستان را اعم از کودکان و زنان در مقابل چشم پدرشان در بحر غرق کردند و پدرش را محکم گرفته نگذاشتند که آنها را نجات بدهد


مهاجران اهل افغانستان در زمستان در پارک ها میخوابند ... منتظر میمانند که چی وقت مردم از پارک میروند تا آنها بتوانند بخوابند


حمله های وحشتناک بر ضد مهاجران اهل افغانستان در یونان


تنها مهاجران افغانستان در مرز ها پذیرفته نمیشوند


افزایش مهاجران اهل افغانستان در یونان


کسانی که فکر میکنند اروپا بهشت است اما میایند در یک کنج کلیسا یا در یک ایستادگاه ترین و یا هم در یک کمپ مهاجرت میخوابند و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و بین مرگ و زندگی دست و پا میزنند


بهترین مناظره در مورد وضعیت و حقوق مهاجرین در اروپا برای واضح شدن وسعت مشکلات و همچنان بخاطر دفاع از حقوق مهاجرین


بحران مهاجرت در یونان از دیدگان داکتران بدون مرز با یک فلم مستند با نشان دادن وضعیت واقعی و قبرستان از مهاجران گمنام


بحران مهاجرت اروپا


بحران مهاجرت اروپا


وضعیت نگران کننده مهاجران افغانستان در اروپا


وضعیت مهاجران در اروپا


The Governance of the Fool

حکمروایی مرد نادان

روزی در یک کشوری فقیر و بدبختی که دیگر وجود ندارد، جنگ از چند جهت آغاز شد. سیاستمداران از فرط ورخطایی، بدون تعلل و انتخابات، به دستور سازمان های اطلاعاتی کشور های بیگانه، یک شخص بی سواد، بی خرد، احمق و نفهم را منحیث رئیس جمهور تعین و بر مردم متمدن آن سر زمین تحمیل کردند.

کشور های دیگر که از چند طرف و از جهات مختلف برین کشور حمله کرده بودند، همه تا به دندان با مدرن ترین تسلیحات امروزی مجهز با تکنالوژی مسلح بودند. آنها دیدند که این کشور بسیار ضعیف و اصلاً آماده جنگ نیست، همه به این کشور فقیر و بدبخت دوماه مهلت دادند تا آماده جنگ شود.

درین دوماه، اولین کاری که رئیس جمهور کرد، این بود که تعداد زنان خود را افزایش داد. تعدادی سخت برین کار اعتراض کردند، اما اعتراض شان جایی را نگرفت، چون اعتراض کنندگان را با آتش و گلوبه مورد حمله قرار داده، تک تک آنها را از بین برد. سپس گفت که اصلاحات را باید از داخل شروع کنیم.

قدم دوم رئیس جمهور بسیار اصلی و اساسی بود. او طی یک سخنرانی خطاب به تمام مردم گفت که او به تنهایی هیچ کاری را نمیتواند انجام دهد، بناءً از مردم شریف این کشور مخلصانه تقاضا کرد که پس ازین، باید همه مردم این کشور، از تمام اعضای خانواده رئیس جمهور، اقوام، اقارب، خویشاوندان و حتی دوستان او نیز باید اطاعت کنند. همه قبول کردند. پس از آن همه ای اعضای خانواده او، خویشاوندان، اقارب و دوستان او هر کدام به رئیس جمهور های مستقل دیگر تبدیل شده بودند.

یکی از دوستان رئیس جمهور که سمت وزارت صحت را به عهده داشت گفت، که این وزارت هیچ عوایدی ندارد، و از جانب دیگر یک تعداد زیاد جوانان این کشور معتاد به مواد مخدر از قبیل چرس، هیروئین و غیره شده اند، شفاخانه و مکان مناسب برای تداوی ندارند، چی کار کنند؟ او در واقع میخواست بدین بهانه پول و بودیجه ای از خزانه به جیب خود اختصاص دهد، اما جوابی که شنید، بسیار تعجب آور بود. رئیس دستور داد که چون مکان مناسب و زمان بیشتر برای تداوی نداریم، همه معتادین را دستگیر کرده و سرشان را از تن شان جدا کنید. سپس همه کسانی را که معتاد نیستند، برای جنگ تمرین داده آماده سازید.

همه ازین فرمان بسیار وحشت زده شدند. فرمان اجرا شد و دیگر هیچ معتادی درین کشور وجود نداشت.

اقارب و نزدیکان خبر آوردند که تعداد زیادی معیوب اند و نمیتوانند برای جنگ آمادگی بگیرند. دستور داد که نه زمان کافی، نه مکان مناسب، و نه بودجه اضافی وجود دارد، گفت همه آنها را بکشید. آنها را نیز کشتند. سپس گفتند که به پول نیاز داریم، مالیات را چهار برابر افزایش دهید که بودجه جنگ و مصارف تمرین تامین شود. گفتند که یک تعداد مردم فقیر اند و نمیتوانند مالیات بپردازند. دستور داد که هر کسی که نمیتواند مالیات بپردازد، سرش را از تنش جدا کنید، چون او در حقیقت ما را تضعیف کرده و در واقع به نفع دشمن کار میکند. همه مردم فقیر را نیز تیر باران کرده کشتند. گفتند که تعدادی سگرت میکشند، آیا سگرت کشیدن جرم است، یا نه؟ با کسانی که این کار را میکنند چه باید کرد؟

گفت که سگرت راه را برای اعتیاد به دیگر مواد مخدر باز میکند، هر کسی  که سگرت میکشد، را زندانی کنید. چند روز بعد از محبس ها خبر آمد که تعداد زندانی ها بسیار زیاد شده است و برای نگهداشت آنها به بودجه نیاز است، نه غذا دارند و نه هم لباس و دیگر خدمات صحی. گفت کسانی که مجرم اند، اصلاح نخواهند شد، چون رها شوند دوباره مرتکب جرم میشوند، همه را از بین ببرید که از شر شان خلاص شوئیم.

گفتند تعداد زیادی رنج کشیده اند و روانی شده اند، افسرده شده اند و نیاز به پرستاری دارند تا بهبود بیابند. دستور داد همه ای کسانی که به بیماری های روانی مبتلا شده اند، سر بزنید که هنگام جنگ برای ما مشکل ایجاد میکنند.

·         گفتند مردم برق میخواهند. دستور داد بکشید که اولویت ما نیست!
·         گفتند مردم کار میخواهد. دستور داد بکشید که اولویت ما نیست!
·         گفتند مردم نان میخواهند. دستور داد بکشید که اولویت ما نیست!
·         گفتند مردم گاز میخواهند. دستور داد بکشید که از اولویت کاری دولت ما نیست!
·         گفتند مردم آب آشامیدنی میخواهند. دستور داد بکشید که ما نمیتوانیم بر آورده کنیم!
·         گفتند مردم مکتب میخواهند. دستور داد بکشید که از ما بر نمیاید!
·         گفتند تعدادی با همدیگر جنگ میکنند. دستور داد بکشید که بر ما توان، حوصله و گنجایش جنگ داخلی نیست!
·         گفتند مردم خدمات صحی میخواهند. دستور داد بکشید که ما توان عرضه را نداریم.
·         گفتند کودکان کودکستان میخواهند. گفتند بکشید که هنگام اضطرار به پرورش کودک نیاز نیست!
·         همه را کشتند. و کار ها همینگونه پیش میرفت.

پس از دوماه این کشور را طوری اصلاح کرد که دیگر هیچ کسی جرئت نداشت جرم کند، میزان جرایم به صفر کاهش یافت. و این کشور آماده جنگ بود. وزیر جنگ را دستور داد که فردا جنگ شروع میشود و از همین اکنون لشکر را به کشتن دستور دهید.

وزیر جنگ آهسته آهسته بسیار با گستاخی و جرئت بخشیدن به خودش گفت که والا حضرت، درین کشور به جز تعداد اندکی حدود بیست نفر که اعضای کابینه شما اند، دیگر کسی زنده نمانده است، چون هر کدام طبق دستورات شما، به یکی از گروه هایی مربوط میشد که شما دستور قتل آنها را صادر کرده بودید. تعداد فامیل های کمی هم که باقی مانده بود، از شنیدن خبر های وحشتناک، ترسیده و فرار کردند. ما فقط بیست نفر اعضای کابینه در خدمت هستیم و بس. رئیس خندید و گفت پس منتظر چی هستید، پیکی بفرستید که لشکر جانب مقابل و تسلیمی ما را اعلام کنید. و از آنها بخواهید که بدون هر نوع خشونت کشور را تسلیم شوند. آنها آمدند، اعضای کابینه را دستبند زدند، و به رئیس احترام گذاشته او را مدال افتخاری بخشیده و از کار کرد او، خدمات او و مهارت های او برای لشکر جانب مقابل تقدیر به عمل آورده، تحسین کردند. او که یک سرباز لشکر جانب مقابل بود، کشور را بدون جنگ تسخیر کرده بود. اینگونه بود سرنوشت افغانستان در قرن بیست و یکم و حالا که قرن چهلم است، هنوز مردم در مورد تسخیر این کشور به چنان یک حیله و فریب بزرگ، صحبت میکنند.